امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

در رسالت پیامبر هیچ گونه سرزنشى که به تنفرزایى بینجامد، وجود نداشت. آن حضرت رسالت خود را چنین ترسیم کرده بود: «اِنَّ اللّهَ أَرْسَلَنى مُبَلِّغا وَلَمْ یُرْسِلنى مُتَعَنِّتا؛ همانا خداوند مرا براى تبلیغ فرستاده است، نه براى سرزنش و عیب جویى.»1 تبلیغ و هدایت و تربیت مردم، با سرزنش و عیب جویى از آنها تعارض دارد. پیامبر مى فرمود: «بُعِثْتُ لِلْحِلْمِ مَرْکَزا؛ من برانگیخته شدم تا مرکز بردبارى باشم.»2 روزى عربى بیابان گرد نزد حضرت محمد صلى الله علیه و آله آمد و از وى چیزى خواست. آن حضرت چیزى به او داد، ولى آن مرد راضى نشد و شروع به ناسپاسى کرد. اصحاب پیامبر به خشم آمدند وقصد برخورد با او را داشتند، ولى پیامبر با اشاره آرامشان کرد. سپس اعرابى را با خود به خانه برد و دیگرى مقدار دیگرى به او داد و پرسید: «آیا راضى شدى؟» مرد عرب که وضع زندگى پیامبر و بزرگوارى او را دیده بود، گفت: آرى، خدا خیرت دهد. آن گاه پیامبر به او گفت: «آنچه در مقابل من گفتى، در مقابل اصحابم بگو تا خشم آنها از تو فرونشیند.» اعرابى پذیرفت و روز بعد به مسجد آمد. رسول خدا صلى الله علیه و آله رو به اصحاب خویش کرد و فرمود


دسته:

تاریخ : [ 1395/10/4 ] [ 23:5 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


تبلیغ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر اساس بشارت و امید بود، نه تهدید و تنفیر. آن حضرت همواره هنگامى که یاران خویش را براى تبلیغ مى فرستاد، به آنان مى فرمود: «یَسِّروا و لا تُعَسِّروا وَ بَشِّروا و لا تُنَفِّروا؛ بر مردم آسان بگیرید و سخت نگیرید، نویددهنده باشید و در آنها نفرت و انزجار ایجاد نکنید.»1 ابى هاله در وصف آن حضرت مى گوید: «رسول خدا صلى الله علیه و آله با مردم انس مى گرفت و آنان را از خود دور نمى ساخت».2 یکى از عوامل دل سوزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نسبت به مردم، امید به رهایى آنها از انحراف و گناه بود. پیامبر هرگز تک رفتارها را نمى دید؛ یعنى رفتار منفى کنونى را در کنار رفتارهاى مثبت گذشته افراد قرار مى داد. آن گاه امید به نجات آنها قوت مى گرفت. پیامبر، حاطب خبرچین را به خاطر سابقه نیکش بخشید.



دسته:

تاریخ : [ 1395/10/3 ] [ 23:5 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


رحمت آن حضرت چنان فراگیر بود که حتى دشمنان را نیز شامل مى شد. ابن اسحاق نقل مى کند که در روز فتح مکه، سعد بن عباد ندا سر داد: «اَلْیَوْمُ یَومُ الْمَلْحَمةِ، اَلیومُ تَسْتَحلُّ الحُرْمَةَ؛ امروز روز کشتار و انتقام است. امروز روز شکسته شدن حرمت هاست.» فردى این مطلب را به گوش پیامبر رساند. پیامبر على بن ابى طالب را مأمور کرد تا پرچم را از او بگیرد و فرمود: «اَلْیَوْمُ یَوْمُ المَرْحَمَةِ؛ امروز روز مهربانى و گذشت است».1

جلوه هاى گذشت در سیره مدارا جویانه پیامبر بسیار زیاد است. باز هم در جریان فتح مکه، پیامبر به مردم فرمود: «اى جماعت قریش! گمان مى برید درباره شما چه فرمان بدهم؟» آنها در پاسخ گفتند: ما از تو جز خیر و نیکى انتظارنداریم. تو برادر بزرگوار و بخشنده وفرزند برادر بزرگوار ما هستى، اکنون قدرت دردست توست. پیامبر فرمود: «ومن درباره شما همان مى گویم که برادرم، یوسف درباره برادرانش هنگام پیروزى گفت: «لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُم الیَوْمَ؛ امروز روز سرزنش و توبیخ نیست».2

پس از پایان جنگ هوازن، نمایندگان قبیله هوازن نزد پیامبر آمدند واسلام را پذیرفتند و پیامبر با محبت با آنان رفتار کرد. حتى مالک بن عوف، رئیس و بزرگ آنها اسلام را پذیرفت و پیامبراموال و اسیران را به او بازگرداند و ریاست مسلمانان قبیله اش را نیز به او واگذار کرد.3 مهربانى و دل سوزى پیامبر نسبت به مردم، مانند مهربانى پدر نسبت به فرزند بود، چنان که آن حضرت مى فرماید: «همانا من براى شما مثل پدر براى فرزندش هستم».4

«سهیل بن عمر از جمله کسانى بود که با فصاحت و زبان آورى اش در مکه در حق پیامبر بد مى گفت. چون در غزوه بدر اسیر شد، عمر خواست زبان او را بیرون بیاورد و او را بکشد. پیامبر فرمود: اى عمر، من روا ندارم که کسى را مثله کنم و چه دانى که سهیل بن عمر هم بدین زبان که ما را بد گفته است، روزى بیاید که محفل سازد و ما را ثنا گوید و مذمت دشمنان ما کند و اتفاقا بعدا چنین نیز شد».5

در تاریخ، رفتارهایى از این دست که رفق و مدارا با دشمن در قالب عفو و گذشت از او سبب روى آورى وى به اسلام شود، بسیار است. از آن جمله عفو پیامبر نسبت به ابوالعاص بن ربیع بود که داماد پیامبر بود. این مهربانى سبب شد او اسلام بیاورد. جریان اسلام آوردن عمیر بن وهب نیز نمونه دیگرى است. او قصد کشتن پیامبر را داشت.6

در جریان اسلام آورى قبیله اوس معروف است که رئیس قبیله پیش تر، مسلمان شده بود. او از آنها ناامید شده بود و تقاضاى نفرین از جانب پیامبر را داشت، ولى پیامبر درباره آنها دعاى خیر کرد و فرمود: «خدایا قبیله اوس را هدایت فرما.» رئیس قبیله را نیز به رفق و مدارا سفارش کرد.7               

 پی نوشت ها:

1 . محمد بن عمر واقدى، المغازى، بیروت، دارالاعلمى، للمطبوعات، 1409 هـ . ق، ج 2، ص 822 .

2 . محمد بن احمد قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1408هـ . ق، ج 5، ص 3487.

3 . تفسیر مجمع البیان، ج 5، صص 17 - 19.

4 . بحارالانوار، ج 8، ص 359.

5 . سیره ابن هشام، ج 2، ص 304.

6 . همان، صص 312 و 316.

7 . همان، ص 21. 


دسته:

تاریخ : [ 1395/10/2 ] [ 23:3 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


در سنت اسلامى، همسایه جایگاه ویژه اى دارد. حتى در برخى روایت ها به پاس داشت احترام همسایه غیرمسلمان نیز سفارش شده است. پیامبر در وصیت هاى خود به على علیه السلام مى فرماید: «یا عَلِىُّ! أَکْرِمِ الْجارَ وَلَوْ کانَ کَافِرا؛ اى على! همسایه را اکرام کن حتى اگر کافر باشد».1

ارزش همسایه چنان است که حضرت على علیه السلام در وصیت نامه خود مى فرماید: «و اللّه َ اللَّهِ فِى جِیْرانِکُمْ، فَاِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله اَوْصَى بِهِمْ؛ خدا را خدا را دریابید در توجه به همسایگانتان؛ چرا که رسول خدا صلى الله علیه و آله به این امر وصیت کرده است.»2 رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز فرمود: «پیوسته جبرئیل درباره همسایه به من سفارش مى کرد، به گونه اى که گمان کردم همسایه ارث خواهد برد».3

تکریم و حفظ حرمت همسایه، شرط ایمان به خدا و روز قیامت است، به گونه اى که اگر کسى همسایه اش را محترم ندارد، باید در ایمان او به روز قیامت شک کرد. پیامبر مى فرماید: «مَنْ کانَ یُؤمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ فَلْیُکْرِمْ جارَه؛ هر که به خداوند و آخرت ایمان دارد، باید همسایه اش را گرامى دارد».4

رسول گرامى اسلام در حدیثى درباره حق همسایه مى فرماید:

حق همسایه این است که اگر بیمار شد، عیادتش کنى؛ اگر مرد، تشییع کنى؛ اگر از تو قرض خواست، به او بدهى؛ اگر خیرى به او رسید، تهنیت گویى؛ اگر مصیبتى بر او وارد شد، تعزیت گویى و ساختمان خود را از ساختمان او بالاتر نبرى تا جریان باد را بر او مسدود کنى.5

خیرخواهى براى همسایه از نمادهاى حرمت گزارى به وى است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در وصیتى به على علیه السلام مى فرماید:

اى على! همسایه ات را اکرام کن و خیرخواه او باش؛ زیرا کسى که بر خیر همسایه اش حسادت ورزد، عمرش را در امرى باطل تلف مى کند و مالش را در غیر حق خرج مى کند.6

باز پیامبر مى فرماید: «حُرمَةُ الْجارِ عَلَى الاِنْسانِ کَحُرْمَةِ أُمِّهِ؛ احترام همسایه بر انسان، همانند احترام مادرش بر اوست».7            

 پی نوشت ها:

1 . على حسینى صدر، وصایا الرسول لزوج البتول، قم، دارالامام الرضا علیه السلام ، 1421 هـ . ق، ص 474.

2 . همان، ص 286.

3 . مسند احمد بن حنبل، ج 6 ، ص 238.

4 . محمد بن عبدالله حکیم نیشابورى، المستدرک على الصحیحین، بیروت، دارالمعرفة، ج 4، ص 164.

5 . المعجم الکبیر، ج 19، ص 419، ح 1014.

6 . وصایا الرسول لزوج البتول، ص 177.

7 . مکارم الاخلاق، ج 1، ص 274، ح 834.        


دسته:

تاریخ : [ 1395/10/1 ] [ 23:2 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X