امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

پیامبر خدا در دوره ای که در مدینه می زیست، فرمانده 27 جنگ بود1 که این جنگ ها را غزوه می نامند. در نُه غزوه، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با دشمنان پیکار کرد.2 در جنگ های دیگر نیز که آن حضرت حضور نداشت، یکی از یاران ایشان فرمانده بود. به این جنگ ها، سریّه می گویند. سیره نویسان، 56 سریّه3 را گزارش کرده اند.

سرانجامِ بیشتر غزوه ها و سریّه های پیامبر، نبرد نبود، بلکه برخی حرکت های نظامی پیامبر، برای عملیات روانی انجام پذیرفت و برخی غزوه ها و سریّه ها، پیش از درگیری، به قرارداد صلح می انجامید و در پاره ای دیگر، دشمن فرار می کرد و اصحاب پیامبر به مدینه باز می گشتند.

در آن دسته از غزوه ها یا سریّه هایی هم که آتش جنگ افروخته می شد، معمولاً مسلمانان دفاع می کردند و در پی جنگ نبودند. پیداست که هیچ کدام از جنگ های نبوی برای آزمندی، افزون خواهی یا خوار کردن ضعیفان نبوده است.


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/31 ] [ 23:6 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


و اگر به صلح گراییدند، تو [نیز] بدان گرای و بر خدا توکل کن که او شنوای داناست. (انفال: 61) پیامبر خدا در مکه، سیزده سال همه گونه آزار و شکنجه را با شکیبایی تحمل کرد. در این مدت طولانی، حتی یک بار با دشمنان خویش به درشتی سخن نگفت. مسلمانان نیز به پیروی از آن حضرت، در گفتار و کردار خود، با دشمنان به نرمی برخورد می کردند. مشرکان قریش، از هر راهی برای شکست ایشان سود جستند تا جایی که مسلمانان را به جرم پیروی از اسلام، از نخستین حقوق شهروندی محروم کردند و آنان را با محاصره کامل اقتصادی آزردند. با وجود این، مسلمانان صبورانه تحمل کردند. دشمنان از این همه شکیبایی پیامبر و یارانش به ستوه آمدند و برای ترور او هم پیمان شدند. سروش غیب، پیامبر را به هجرت فرمان داد و آنان را ناکام گذاشت. پیامبر به دعوت اهالی یثرب، به آنجا هجرت کرد، ولی تاریک دوستان قریشی، وجود نور را در سرزمینی دیگر نیز برنتابیدند و تا توان داشتند، در راه خاموشی آن نور کوشیدند، غافل از اینکه

چراغی را که ایزد برفروزد
هر آن کس پُف کند، ریشش بسوزد

آن حضرت همواره می کوشید تا آتش جنگ از سوی سپاه حق شعله ور نشود، ولی اگر دشمنان با نیت پلید خود قصد تجاوز به کیان دین و دین داران را در سر می پروراندند، پیامبر و یاران باوفایش، قدرت مندانه در برابر دنیامداران می ایستادند و دشمنان را شکست می دادند. بازخوانی سیره نبوی در طول دوران رسالت، گویای آن است که اسلام پیوسته دنبال آرامش، صلح و دوستی بوده و این دشمنان بودند که به خود جرئت می دادند در برابر مسلمانان بایستند و جنگ برپا کنند.


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/30 ] [ 22:59 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


خداوند، مهم ترین و بزرگ ترین منبع حمایت کننده انسان است و همین امر، به انسان، امید و قوّت قلب می دهد. هنگام سختی ها و گرفتاری ها، انسان تصور می کند که از قلمرو حمایتی خداوند خارج شده است. اگر انسان گرفتار، خود را در پناه نیرو یا نیروهای حمایت کننده بداند و احساس امیدواری و توانمندی در او وجود داشته باشد، مشکلات را خیلی راحت تر پشت سر می گذارد. سختی حوادث، گاه تحمل پذیرند. آنچه بر اندازه این سختی می افزاید، احساسات جانبی رویدادهاست که غیرمنطقی و غیرواقعی اند.
انسان های رشدیافته می دانند که خداوند همواره همراه انسان است و همین باور، به انسان، امید و توان می بخشد. وقتی انسان تصور کند خداوند دور نیست، بلکه حاضر و ناظر است و او را می بیند، خواهد دانست که هرگاه لازم باشد، او به فریادش خواهد رسید یا اگر کمک بخواهد، کسی هست که صدایش را بشنود و پاسخ گوی او باشد. پس در سخت ترین شرایط زندگی نیز آرام است.
هجرت پیامبر از مکه به مدینه، یکی از پرخطرترین رویدادها بوده است. پیامبر با ابوبکر، شبانه از مکه خارج و با فرارسیدن روز، درون غاری پنهان شد. مشرکان قریش نیز با نیروهای خود در جست وجوی آنها تا در غار آمدند. نگرانی و ترس بر ابوبکر چیره شده بود، ولی پیامبر، آرام و مطمئن بود. ایشان برای آرام کردن ابوبکر، به این واقعیت اشاره کرد که خدا همراهمان است، پس غمگین مباش:
إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا. (توبه: 40)
و آن گاه را به یاد آور که او به همراه خود [ابوبکر] گفت: غمگین مباش که خداوند با ماست.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله آن گاه در مسیر تبلیغ رسالت، با مشکل روبه رو می شد، خداوند متعال برای آرام ساختن حضرت و افزایش توان ایشان برای بردباری، به او یادآوری می کند که من، همراه شما هستم:
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاّ بِاللّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فی ضَیْقٍ مِمّا یَمْکُرُونَ إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ (نحل: 127 و 128)
و بردبار باش و بردباری تو جز از جانب خداوند نیست. و از کار آنان اندوهگین نباش و به خاطر مکاری هایشان تنیده نشو که خداوند با کسانی است که تقوا پیشه سازند و کسانی که نیکوکارند.
این آیه، به خوبی نشان می دهد که خداوند با توجه دهی به همراهی اش با اهل تقوا، به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله توان بردباری می دهد و از بار اندوه و مشکلاتایشان می کاهد. این، راه کاهش فشارهای روانی است. خداوند، از همین راه، از تنیدگی افراد می کاهد و اهل ایمان، با همین روش، تحمل سختی ها را بر خود آسان می سازند.    


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/29 ] [ 18:17 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


مرگ، یکی از واقعیت های زندگی است که هیچ انسانی را از آن گریزی نیست. هرچند مرگ، انتقال از خانه ای به خانه دیگر و جای گزینی لباس چرک و بدبو با لباس فاخر و خوش بوست، امری ترس آور نیز است. مرگ، نقطه عطف زندگی و تعیین کننده فرجام انسان است. ازاین رو، یکی از گردنه های سخت و دشوار زندگی به شمار می رود.
سخن گفتن درباره حقیقت مرگ، مجال دیگری را می طلبد. اکنون بحث در این باره است که توجه به این واقعیت سخت و هول برانگیز، تأثیر بسیار زیادی بر کاهش تنیدگی ها و مصیبت ها دارد. یاد مرگ، نابودکننده لذت هاست. این شاید دقیق ترین توصیفی باشد که در روایت ها، بیشترین تأکید را بر آن شاهد هستیم. یادآوری مرگ، لذت خواهی را در وجود انسان می میراند. انسان از آن جهت که لذت جو و راحت خواه است، هنگام رویارویی با سختی ها و مشکلات دچار فشارهای روانی سخت و گاهطاقت فرسا می شود، ولی یادآوری مرگ (این هول برانگیزترین واقعه زندگی) هر حادثه تلخی را کوچک و تحمل پذیر می سازد.


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/28 ] [ 18:16 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X