امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

همان گونه که در بحث تولّی و تبرّی اشاره شد و از محتوای مطالب گفته شده تاکنون به خوبی برمی آید و آیات قرآن نیز گواهی می دهند، قبول ولایت کافران و آرامش یافتن به وسیله آنها و اعتماد کردن به آنان و محبت قلبی نسبت به عقیده و شیوه آنان، ممنوع و حرام است.1 باید دانست محدوده این دشمنی و قطع رابطه، شامل آن دسته از داد و ستدهای اجتماعی و معامله های اقتصادی و مبادله های علمی نمی شود که سبب تعلق خاطر قلبی به کفر یا وابستگی جامعه اسلامی و چیرگی کفر بر اسلام نیست. داد و ستد و معاشرت های عادی با کافران و یهودیان امری رایج بود و حتی پیامبر خدا نیز بدان عمل می کرد.

هنگام مهاجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، آن حضرت یکی از مشرکان به نام عبد الله بن ارقط را که به او اطمینان داشت، به عنوان راهنما اجیر کرد. او دو شتر را که در گذشته به او سپرده شده بود، به غار ثور آورد که حضرت به همراه ابوبکر مدت سه روز در آنجا پناه گرفته بودند. از آنجا نیز به همراه ایشان ره سپار مدینه شد.2



دسته:

تاریخ : [ 1395/10/30 ] [ 4:16 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به مسئله سلامت مسلمانان اهتمام ویژه ای داشت و از پزشکان ماهر به شایستگی تجلیل می کرد. همچنین مسلمانان را سفارش و تشویق می کرد به اینکه گاهِ بیماری، از پزشک کمک و دستور بگیرند.
حارث بن کلده ثقفی، پزشک مشهور عرب، فارغ التحصیل دانشگاه جندی شاپور، در زمان پیامبر گرامی، در طائف مشغول طبابت بود. آن حضرت بعضی از بیماران را پیش او می فرستاد.1
«روزی مردی از انصار به پیامبر عرض کرد: همسایه ای داریم که از درد شکم ناراحت است. اجازه می فرمایید او را معالجه کنیم؟ فرمود: به چه وسیله؟ گفتند: در این نزدیکی، طبیبی یهودی است که معالجه می کند. حضرت پرسید: چگونه معالجه می کند؟ گفتند: عمل جراحی می کند. شکمش را می شکافد و آنچه را موجب ناراحتی او شده است، برطرف می سازد. پیامبر گرامی اجازه داد و آن پزشک یهودی را آوردند؛ شکم بیمار را باز کرد، بعد شست و شو داد، بخیه زد و مرهم گذاشت و پس از چند روز، بیمار صحت یافت».2



دسته:

تاریخ : [ 1395/10/29 ] [ 4:44 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


دوستی ها و دشمنی تا کجا باید ادامه یابند؟ چه زمانی باید به رابطه ها و قهرها پایان داد؟ آیا می توان با کسی هم دوست بود و هم دشمن؟ با توجه به معیارهای دوستی و دشمنی می توان چنین پاسخ داد که اگر ملاک، منافع شخصی باشد، حدود را تأمین منافع تعیین می کند و اگر خویشاوندی باشد، همین وضع حاکم است. در مقابل با ملاک خدا و دوستی او، حدود را هم جهت گیری طرف مقابل نسبت به خداوند تعیین می کند. به همین دلیل، برای سرپیچی کنندگان از آیین الهی حدود و مجازات قرار داده می شود، مانند حکم قتل برای مرتد فطری که با اساس هستی دشمنی کرده است. در این میان، در توبه باز است و هر که به خدا ایمان آورد، دشمنی های گذشته با او به فراموشی سپرده می شود و آغوش ولایت جامعه اسلامی به روی او گشوده خواهد بود و کسی حق ندارد او را به دلیل پیشینه بدش براند. در اینجا به مواردی از سنّت نبوی در این زمینه اشاره می کنیم:
1. رسول گرامی اسلام، سه نفری را که بدون هیچ دلیل قانع کننده ای، از شرکت در جنگ تبوک سر باز زده بودند به مجازات اجتماعی و تحریم رفت و آمد مردم با آنان محکوم کرد. در مرحله اول، مسلمانان از سخن گفتن با آنان نهی شدند و پس از مدتی، پیامبر به سه نفر یادشده شده دستور داد از همسرانشان نیز کناره بگیرند تا جایی که زمین بر آنان تنگ شد و خداوند توبه ایشان را پذیرفت.1
2. میزان در حفظ یا قطع روابط، وضع کنونی افراد است و نباید دشمنی های پیش از اسلام را ملاک قرار داد. خالدبن ولید با سپاهی برای تبلیغ فرستاده شد و در حالی که مأمور به جنگ نبود، ناگهان بر قبیله بنی جذیمة بن عامر تاخت و آنان را به سبب آنکه عمویش را در جاهلیت کشته بودند، کشت و مردانی را اسیر کرد. وی حتی از یارانش خواست هر کس اسیری را که گرفته است، بکشد. مقصود او جز آرامش خاطر یافتن به سبب انتقام گیری از خون های ریخته شده در جاهلیت نبود، در حالی که اسلام خون های جاهلیت را باطل اعلام کرده بود. پیامبر پس از آگاهی از کار خالد، دستش را به آسمان برد و فرمود: «خداوندا! من از آنچه خالد انجام داده است، به سوی تو بیزاری می جویم.» سپس گریست و علی علیه السلامرا برای اصلاح وضعیت، نزد بنی جذیمة فرستاد.2
بحث حدود دوستی و دشمنی، با مباحثی از جمله: حدود شرعی و قاطعیت در اجرای آنها، اوصاف دوستان و معیارهایی که نشان می دهد چه کسانی شایسته دوستی یا دشمنی اند (مانند علم، حکمت، تعبّد، جهل و حماقت، کذب، بخل، فجور و...)، همکاری با حاکمان جور، تقیه، متمایل شدن به سوی ستمگران و عنوان های دیگری همچون معاملات با کافران در ارتباط است که از بیان آنها خودداری می شود.



دسته:

تاریخ : [ 1395/10/29 ] [ 4:15 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


رسول گرامی اسلام، سلامت روح و روان مسلمانان را در گرو سلامت جسم آنان می دانست و برعکس. ایشان با اهتمام عملی بر این امر، با ارائه رهنمودهای بهداشتی به مردم و سفارش آنان به مراجعه نزد پزشک در صورت بیماری، سلامت جسمانی آنان را تضمین می کرد؛ زیرا در پرتو بهره مندی از جسم سالم و توانا، افزون بر اینکه زندگی به کام آدمی گواراست، سلامت و بهداشت روان انسان نیز به نیکی تأمین می شود. در واقع، بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی و روحی، در جسمی ناسالم و ضعیف ریشه دارد.
در حدیثی از امام صادق علیه السلاممی خوانیم:
گاهی خون داغ در رگ های انسان روان است و گاهی خون فسرده و خنک. هرگاه خون، ناسالم و داغ باشد، چه بسا از آدمی، گردن کشی و غرور و دزدی و قتل به ظهور می رسد، ولی همین که خونش سرد و فسرده شد، غمگین و اندوهناک و پژمرده و فراموش کار می شود.1
بنابراین، از آنجا که سلامت جسم بر سلامت روح اثرگذار است، نقش علم پزشکی آشکارتر می شود چرا که این علم ضامن سلامت جسم انسان و سلامت جسم نیز مقدمه سلامت روح است.



دسته:

تاریخ : [ 1395/10/28 ] [ 4:44 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X