یکى از ویژگى هاى پیامبر، انتقادپذیرى آن حضرت بود. خطا و اشتباه در وجود پیامبر راه نداشت، ولى هرگز از شنیدن حرف هاى دیگران ناراحت نمى شد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله همواره پذیراى انتقاد و اعتراض بود. حتى گاهى چنان میدان را باز مى گذاشت که برخى به خود اجازه جسارت مى دادند وبه آن حضرت ایراد مى گرفتند. همه این موارد، از توجه به اصل آزادى و پذیرفتن از روى اختیار و آگاهى حکایت مى کند. پیامبر همواره از چاپلوسى نفرت داشت و اجازه نمى داد کسى در برابر ایشان چنین کند.1 پیامبر چنان آزادى مى داد که اصحاب و اطرافیان به مخالفت تشویق مى شدند و به راحتى نظر انتقادى یا حتى خلاف خود را بیان مى کردند. در جریان جنگ حنین هنگامى که پیامبر بر اساس صلاح دید خود، غنیمت را تقسیم کرد و به مسلمانان تازه وارد به دین، سهم بیشترى داد، برخى اصحاب به پیامبر اعتراض کردند. پیامبر نیز آنها را جمع کرد و بدون این که ایشان را سرزنش کند، فلسفه کار خود را براى آنها توضیح داد تا جایى که ایشان نه تنها به انتخاب پیامبر راضى شدند، بلکه از پیامبر عذرخواهى کردند. فضاى ارتباطى میان پیامبر و مسلمانان و غیرمسلمانان هرگز فضاى وحشت نبود و هرگز از پیامبر نمى ترسیدند تا جایى که برخى مى گفتند محمد گوش است؛ هرچه بگویى، مى شنود. گویى از واکنش رسول خدا صلى الله علیه و آله نمى ترسیدند و به خود اجازه مى دادند درباره آن حضرت آشکارا چنین سخن بگویند: وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤمِنُ لِلْمُؤمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ. (توبه: 61) و از ایشان کسانى هستند که پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند: او زودباور است. بگو: گوش خوبى براى شماست. به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور مى کند و براى کسانى از شما که ایمان آورده اند، رحمتى است. «هنگامى که پیامبر مشغول تقسیم غنیمت بود، شخصى از طایفه بنى تمیم به نام ذوالخریصرة آمد و گفت: اى رسول خدا، عدالت کن. پیامبر فرمود: واى بر تو! اگر من عدالت نکنم، چه کسى عدالت خواهد کرد؟ عمر صدا زد: اى رسول خدا، به من اجازه بده تا گردنش را بزنم. پیامبر فرمود: او را به حال خود واگذارید که این آیه نازل شد: وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ. (توبه: 58) و برخى از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده مى گیرند. پس اگر از [اموال] به ایشان داده شود، خشنود مى شوند، و اگر از آن به ایشان داده نشود، به ناگاه به خشم مى آیند.2