امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

یاد مرگ و معاد، در پرهیز از گناهان، نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. آدمی با تصور مجازات گناهان و سزای اعمال ناپسند، خود را از آلوده‌شدن به گناه حفظ می‌کند و زمینه بی‌میلی به دنیا و ریشه‌کن کردن حرص و طمع و دنیادوستی را در وجود خویش فراهم می‌سازد. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: اَکثِرُوا ذِکرَ المَوُتِ؛ فَاِنَّهُ یُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ یُزَهِّدُ فی الدُنیا، فَاِن ذَکَرتَمُوهَ عِندَ الغَنی هَدَمَهُ وَ اِن ذَکَرتُمُوهُ عِندَ الفَقرِ اَرضاکُم بِعَیشِکُم.1 مرگ را بسیار یاد کنید؛ زیرا یاد مرگ، گناهان را می‌زداید و [فرد را] به دنیا بی‌رغبت می‌کند. اگر هنگام توانگری به یاد مرگ باشید، آن را بر هم می‌زند و اگر به هنگام ناداری به یادش باشید، شما را به زندگی‌تان خرسند می‌سازد. گاه آدمی در معرض ارتکاب گناه قرار می‌گیرد و زمینه گناه به راحتی برای وی فراهم می‌شود. اگر چنین فردی از خدا و عذاب روز قیامت بترسد، بی‌شک از کارهای زشت و ناروا پرهیز می‌کند و روح پاک خود را با گناه نمی‌آلاید. در مقابل، اگر ایمان و یقین به معاد در وجود آدمی نباشد، به هنگام پدید آمدن زمینه ارتکاب گناهان، به راحتی و بدون توجه به عذاب اخروی، مرتکب گناه می‌شود و قوای درونی خود را برای انجام کارهای زشت آزاد می‌گذارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در این‌باره می‌فرماید: مَن قَدَرَ عَلی إمرَأَةٍ اُو جارِیةٍ حَراماً فَتَرکَها مَخافَة اللهِ حَرَّمَ اللهُ عَزَوَجَلَّ عَلَیهِ النَّارَ وَ آمَنَهُ اللهُ تَعالی مِنَ الفَزعِ الاَکبَرِ وَاَدخلُهُ اللهُ الجَنَةَ. 2 هرکس امکان ارتکاب اعمال حرام و منافی عفت را پیدا کند، ولی از ترس خدا به این کار دست نزند، خداوند عز وجل آتش را بر او حرام می‌کند و او را از آن هراس بزرگ ایمن می‌دارد و به بهشت می‌برد. آن حضرت در کلامی دیگر می‌فرماید: لا یقدِر رَجُلٌ عَلی حَرامٍ ثُمَّ یَدَعُه لَیسَ بِهِ الا ّمَخافَة اللهُ الاّ اَبَدَلَه اللهِ فی عاجلِ الدُنیا قَبلَ الآخِرَة ما هُوَ خَیرٌ لَهُ مِن ذلِک. 3 هر مردی بتواند کار حرامی انجام دهد و آن را فقط به دلیل ترس از خدا فرو گذارد، خداوند پیش از آخرت، در همین دنیا بهتر از آن را به وی عوض می‌دهد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/27 ] [ 15:28 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


یادآوری معاد و جهان پس از مرگ، آدمی را به‌کارهای خیر و خداپسندانه رهنمون می‌کند و گرایش به خوبی‌ها، دل و جان انسان را زنده و باطراوت می‌سازد و او را از آلوده‌شدن به زشتی‌ها و دل‌مردگی بازمی‌دارد. خداوند، زنده و مانا و همیشگی است و نزدیکی به او با یاد کردن از مرگ و معاد و امید به وصل او، سبب زنده‌شدن دل می‌شود، چنان‌که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: اَکْثِروا ذِکرَ الْمَوتِ، فَما مِن عَبدٍ اَکثَرَ ذِکرَهُ اِلّا اَحْیی اللهُ قَلْبَهِ وَ هَوَّنَ عَلَیه الْمَوتَ. 1 مرگ را فراوان یاد کنید؛ زیرا هیچ بنده‌ای آن را بسیار یاد نکرد، مگر اینکه خداوند دلش را زنده گردانید و مردن را بر او آسان ساخت. آن حضرت در کلامی دیگر فرمود: «به‌راستی، این قلب‌ها زنگ می‌زند، آن‌گونه که آهن وقتی آب به آن می‌رسد، زنگ می‌زند». از حضرت پرسیدند: پس جلادهنده قلب چیست؟ پیامبر فرمود: «بسیار از مرگ یاد کردن و تلاوت قرآن».2



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/27 ] [ 15:27 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


آرزوهای پی در پی، روح و جان آدمی را احاطه و او را در بند خویش گرفتار می‌کند. انسان مؤمن و معادباور به فردای نامعلوم دل نمی‌بندد، بلکه با حالتی میان خوف و رجا زندگی می‌کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «مَنْ کَاَنَ یَأمُلُ اَنْ‌ یَعیشَ غَدَاً فَاِنَّه یَاْمُلُ اَنْ یَعیشَ اَبداً؛ هر کس امید داشته باشد فردا زنده می‌ماند، به زندگی همیشگی دل‌بسته است»1. آن حضرت در کلامی دیگر با آگاه ساختن مردم از پایان و پی‌آمد‌های آرزوهای دراز و بی‌پایان می‌فرماید: اِنّ اَخوَفَ ما اَخافُ عَلی اُمَتی الهَوی وَ طُولُ اَلامَلِ، اَمّا الهَوی فَاِنَهُ یَصُدُّ عَنَ الحَقِّ وَ اَمّا طُولَ اَلامَلِ فَینسُی الآخِرةَ.2 آنچه مرا بیش همه نگران امتم کرده، دو ویژگی است: پیروی از خواهش‌های نفس و آرزوی دراز؛ زیرا پیروی از هوا و هوس، آدمی را از حق بازمی‌دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد می‌برد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/27 ] [ 15:27 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


دوستی مال و مقام دنیوی، چشم دل آدمی را به روی حقایق می‌بندد. فرد دنیا‌دوست، دل‌بستگی فراوانی به دنیا دارد و همه تلاش خود را برای کسب لذت‌های دنیوی صرف می‌کند و در این راه، هیچ حد و مرزی را رعایت نمی‌کند. از‌این‌رو، از حساب‌رسی اعمال و رفتار و نیز پرداختن به امور آخرت بازمی‌ماند. چنین فردی به جای آنکه از عمر و امکانات خود برای تحصیل کمالات و ویژگی‌های پسندیده اخلاقی بهره برد، برای رسیدن به جاه و مقام و ثروت استفاده می‌کند. چنین فردی از زیان‌کاران در عالم است و اندوه و حسرت گریبان‌گیرش خواهد شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این‌باره می‌فرماید: ما ذِئبانِ ضاریان اُرِسلا فی زریبه غَنَمٍ بِاکثَرَ فساداً فِیها مِنْ حُبِّ الْمالِ وَ الجاهِ فِی دِینِ الرَّجُل الْمُسلم.1 حمله دو گرگ درنده به یک رمه گوسفند، زیان‌بارتر از حب جاه و مال برای دین انسان مسلمان نیست. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره اثر دنیادوستی در فراموش کردن آخرت می‌فرماید: از جمع کردن ثروت بپرهیزید؛ زیرا در گذشته مردی بود که مال و فرزند بسیاری داشت و مال دنیا را برای خود و خانواده‌اش جمع کرد. روزی ملک‌الموت به چهره شخص نیازمندی به در خانه آن مرد ثروتمند آمد و در زد. دربانان در را گشودند. ملک‌الموت به آنان گفت: خواجه و ارباب خود را صدا بزنید تا نزد من آید! دربانان گفتند: خواجه ما برای کسی مانند تو بیرون آید؟! سپس او را راندند و از در خانه دور کردند. ملک‌الموت دوباره با همان چهره به سوی آنان آمد و گفت: خواجه خویش را صدا بزنید و به او بگویید من ملک‌الموت هستم. وقتی خواجه این سخن را شنید، از ترس نشست وبه اطرافیانش گفت: با او به نرمی صحبت کنید و به او بگویید: خدا به تو خیر دهد، شاید در پی کس دیگری غیر از خواجه ما هستی! ملک‌الموت به آنان گفت: خیر. سپس نزد خواجه رفت و به او گفت: برخیز و آنچه می‌خواهی وصیت کن؛ زیرا من پیش از رفتن از اینجا، جانت را خواهم گرفت. اهل خانه فریاد زدند و گریستند. خواجه به آنان گفت: صندوق‌ها را باز کنید و آنچه زر و سیم در آنهاست، بیرون بریزید. سپس رو به پول‌ها کرد و به آنها ناسزا گفت و افزود: لعن و نفرین خدا بر شما پول‌ها! پروردگارم را از یاد من بردید و مرا از کار آخرتم غافل ساختید تا آنکه فرمان خدا این‌گونه مرا غافل‌گیر کرد.2 همچنین درباره نقش دوستی دنیا در فراموشی آخرت امام باقر علیه السلام می‌فرماید: در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، مومنی فقیر و بسیار نیازمند از اهل صفه3 بود. او در تمام اوقات نماز، ملازم و همراه پیامبر بود و در هر نمازی حاضر بود و غیبت نداشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیاز و غربت او را می‌دید و دلش به حال او می‌سوخت و می‌فرمود: «ای سعد! اگر چیزی به دستم رسد، نیازت را برطرف می‌کنم». مدت‌ها گذشت و به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چیزی نرسید. اندوه حضرت برای سعد بیشتر شد. خدای متعال که می‌دانست رسول خدا صلی الله علیه و آله برای سعد، بسیار اندوهگین است، جبرئیل را با دو درهم فرستاد. جبرئیل به پیامبر گفت:«ای محمد! خدا از غمی که برای سعد داری، آگاه است. آیا دوست داری که او را بی‌نیاز کنی؟» پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آری». جبرئیل گفت: «این دو درهم را بگیر و به او بده و امر کن با آنها کاسبی کند». رسول خدا [آن دو درهم را] گرفت و سپس برای نماز ظهر، بیرون رفت. سعد کنار درِ اتاق‌های پیامبر، منتظر ایشان ایستاده بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله چون او را دید، فرمود:«ای سعد! آیا به خوبی کاسبی و تجارت می‌کنی؟ سعد پاسخ داد: سوگند به خدا، هیچ وقت پولی نداشته‌ام که با آن کاسبی کنم» پیامبر آن دو درهم را به او داد و فرمود:«با این‌ها تجارت و کاسبی کن و برای بدست آوردن روزی خدا، تلاش کن» سعد، آن دو درهم را گرفت و همراه پیامبر رفت و نماز ظهر و عصر را با ایشان اقامه کرد. سپس پیامبر به او فرمود:«ای سعد! برخیز و در پی روزی باش، که من از حال و روز تو غمگین بوده‌ام». از آن پس، سعد اگر چیزی را با یک درهم می‌خرید، به دو درهم می‌فروخت و اگر با دو درهم می‌خرید، به چهار درهم به فروش می‌رساند. بدین ترتیب، دنیا به سعد رو کرد و سرمایه و ثروتش فزونی گرفت و تجارتش رونق یافت. پس بر درِ مسجد، جایی گرفت و د رانجا نشست و کاسبی‌اش را انجام داد. هرگاه بلال بای نماز اقامه می‌گفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله بیرون می‌آمد و مشاهده می‌کرد که سعد همچنان سرگرم دنیاست و نه وضو گرفته و نه آماده نماز شده است ، آن‌گونه که پیش از پرداختن به دنیا آماده می‌شد. پیامبر به او می‌فرمود:«ای سعد! دنیا تو را از نماز باز داشته است»، و او می‌گفت: «چه کنم؟ آیا مالم را ضایع کنم؟ به شخصی فروخته‌ام و می‌خواهم پولش را از او بگیرم و از دیگری چیزی خریده‌ام و می‌خواهم پولش را بدهم». این اوضاع سعد، رسول خدا صلی الله علیه و آله را بیشتر از زمان ناداری‌اش غمگین کرد. پس جبرئیل بر او فرود آمد و گفت: ای محمد! خدای متعال از این غم تو برای سعد، آگاه است. کدام یک را دوست‌تر داری؛ حالت نخست را، یا این حالت را؟ پیامبر به او فرمود: ای جبرئیل! حالت نخست را، دنیای او، آخرتش را از بین برده است». جبرئیل به او گفت:«محبت به دنیا و ثروت، گرفتاری است و موجب بازماندن از آخرت. به سعد بگو آن دو درهمی را که به او داده‌ای، به تو پس دهد. با این کار به همان حال نخست برمی‌گردد. پیامبر بیرون رفت و به سعد برخورد. به او فرمود:«ای سعد! آیا نمی‌خواهی آن دو درهمی را که به تو داده‌ام به من پس دهی؟» سعد گفت:«چرا؛[به جای آن،] دویست درهم می‌‌دهم». پیامبر به او فرمود «نه، ای سعد! من بیشتر از دو درهم، از تو نمی‌خواهم » و سعد دو درهم به آن حضرت داد. از آن پس دنیا به سعد پشت کرد تا جایی که هرچه جمع کرده بود از دست رفت و او دوباره مانند اولش شد.4



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/26 ] [ 15:25 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


هم‌نشینی با دوستان و اولیای خدا، زمینه‌های معادباوری را در فرد تقویت می‌کند و او را به سوی خوبی‌ها سوق می‌دهد. معاشرت با نیکان سبب می‌شود آدمی مسیر هدایت را بیابد و با انجام خوبی‌ها ره‌توشه فراوانی برای آخرت خود فراهم سازد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در این‌باره می‌فرماید: قالوا [الحواریونَ عیسی(ع)]: یا روحَ الله! فمن نُجالِسُ اذاً؟ قال: من یُذَکِّرُکُم اللهَ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُهُ و یُرَغِّبُکُم فِی الاخِرَة عَمَلُهُ. 1 حواریون عیسی عرض کردند: یا روح الله! با چه کسی هم‌نشین شویم؟ عیسی علیه السلام فرمود: با آن‌که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند. آن حضرت در حدیثی دیگر فرمود: «خَیرُ الْاِخوانِ المُساعَهُ عَلَی اَعمالِ الْآخِرَةِ؛ بهترین برادران آن است که تو را در کارهای آخرت یاری رساند».2



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/26 ] [ 15:24 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


علی آزاد

آزاد در چادر علی علیه السلام فوت کرد

داوود میرباقری درباره بازی علی آزاد در سریال امام علی(ع) در گفتگویی توضیح داده است: «حالتی منقلب داشت و خود را به شکلی وامدار علی بن ابیطالب می‌دانست. چهره رنگ پریده و دگرگونش که گویی تولدی دیگر را برای این بازیگر رقم می‌زد، دیگران را نیز به خود جلب کرده بود. در یکی از صحنه‌ها قرار شد علی آزاد در نقش ابن عباس داخل چادر امام علی(ع) بشود و بیرون آید. قبل از رفتن، او گفت: داوود، من از علی شرم دارم که به چادر او وارد شوم، نمی‌شود صحنه را عوض کنی و مثلا از کنار چادر بگذرم؟ گفتم نه.
و او داخل چادر شد. منتظر بودیم که بازگردد، دقایقی گذشت، خبری نشد، او را صدا کردیم، خبری نبود. داخل چادر شدیم؛ علی آزاد داخل چادر جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرده بود... و صحنه‌های باقیمانده را فرد دیگری به جای آن مرحوم بازی کرد.»


دسته:

تاریخ : [ 1395/2/26 ] [ 3:45 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


انسان با رفتن به قبرستان و زیارت اهل قبور و اندیشیدن به پایان زندگی دنیوی، آینده حتمی خود را پیش رو می‌بیند و با اندکی اندیشه درمی‌یابد همان‌گونه که دیگران از دنیا رفتند، او نیز خواهد رفت و روزی عمر وی به پایان خواهد رسید و باید خود را برای یک زندگی ابدی آماده سازد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این‌باره می‌فرماید: «فَزُوروها فَاِنَّ لَکُم فیها عِبْرَةً؛ به زیارت مردگان بروید؛ زیرا در این کار برای شما عبرت‌آموزی است».1 آن حضرت در کلامی دیگر فرمود: «اِطَّلِع فِی الْقُبورِ وَ اعتَبِرْ بِالنُّشورِ؛ به قبرها بنگر و از روز رستاخیز پند گیر».2 در حدیثی دیگر از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره حکمت زیارت قبور می‌خوانیم: «فَزُوروا الْقُبورَ، فَاِنَّها تُزهِّدُ فِی الدُّنیا وَ تُذکِّرالاخِرَةَ؛ قبر‌ها را زیارت کنید؛ زیرا این کار سبب زهد در دنیا و یادآوری آخرت می‌شود».3 همچنین، آن حضرت در کلامی دیگر می‌فرماید: «ألا! فَزُوروها فَاِنَّها تُرِقُّ الْقَلْبِ وَ تُدمعُ الْعَیَن وَ تُذکِّرُ الاخِرَة؛ به زیارت قبر‌ها بروید؛ زیرا این کار رقّت قلب می‌آورد و چشم را اشک‌بار می‌کند و یادآور آخرت است».4


1. کنز العمال، ج 15، ص 272.
2. همان، نهج الفصاحه، ص 64، ش330.
3. کنز العمال، ج 15، ص 272.
4. همان.


دسته:

تاریخ : [ 1395/2/25 ] [ 15:23 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


حضور یافتن در تشییع جنازه مؤمنان، از کارهای مستحبی است که در مرگ‌اندیشی و زنده کردن یاد معاد بسیار اثرگذار است. تشییع جنازه، افزون بر احترام به شخص از دنیا رفته و همدردی با بازماندگان، درس عبرتی برای تشییع‌کنندگان است. شرکت در مراسم تشییع دیگران، اندرزی است بر این نکته که روزی خود ما نیز از این دنیا خواهیم رفت و مردم ما را در تابوت می‌گذارند و بر شانه‌های خود حمل می‌کنند تا به خاک بسپارند. در روایت‌ها آمده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله در تشییع جنازه خیلی اندوهگین و اندیشناک بود و با خود سخن می‌گفت و کمتر با دیگران صحبت می‌کرد.1 آن حضرت در حدیثی فرمود: «عُودوا الْمَرضی وَ اتَّبعوا الْجَنائِزَ یُذَکِّرُکُم الآخِرَةَ؛ از بیمار عیادت کنید و به تشییع جنازه بروید؛ زیرا آخرت را به یاد شما می‌اندازد».2
در برخی روایت‌ها نیز آمده است: «در برابر هر گامی که برای تشییع جنازه برداشته می‌شود، هزاران حسنه و ثواب، داده و هزاران لغزش بخشوده می‌شود». به‌راستی این همه ثواب برای چیست؟ آیا به این دلیل نیست که تشییع جنازه می‌تواند آثار سازنده‌ای در انسان داشته باشد؟! در حقیقت، تشییع جنازه، انسان را به اندیشه وا‌می‌دارد و زنگ بیدارباش، وسیله کنترل هوس‌ها و دل کندن از دنیا و نوعی انقلاب درونی است.3
نقل است روزی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: اگر کسی هم‌زمان به مهمانی و تشییع جنازه دعوت شود، کدام‌یک برتر و بهتر است و شایسته است کدام‌یک را برگزیند؟ پیامبر فرمود:
یُجیبُ الجِنازةَ فَاِنَّها تُذکِّرُ الاخِرَةَ وَ لیَدَعِ الْوَلیمةَ فَانَّها تُذَکِّرُ الدُّنیا الفانیةَ.4
تشییع جنازه را انتخاب کند؛ زیرا آن یادآور آخرت است و مهمانی و ولیمه را واگذارد که آن یادآور دنیای فانی است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره پیام‌های معنوی تشییع جنازه می‌فرماید:
سوگند به آن قدرتی که جان محمد در دست اوست، اگر مردم جایگاه میت را می‌دیدند و گفتارش را می‌شنیدند، او را رها می‌کردند و به حال خودشان اشک می‌ریختند؛ زیرا روح میت از بالای تابوت فریاد می‌زند و می‌گوید: ‌ای اهل و فرزندانم! دنیا با شما بازی نکند، همان‌گونه که با من بازی کرد. اموالی را از حلال و حرام جمع کردم و برای دیگران گذاشتم که لذتش برای آنان است و عقاب و مسئولیتش برای من. از آنچه بر سر من آمده است، بترسید».5
امام صادق علیه السلام نیز درباره پی‌آمدهای تشییع جنازه می‌فرماید:
هرگاه دنبال جنازه‌ای می‌روی، فرض کن خودت در تابوت هستی و التماس می‌کنی که خدایا مرا برگردان، آن‌گاه خداوند تو را بر می‌گرداند. پس ببین چگونه و چه اعمالی را پیش می‌گیری. [سپس حضرت افزود:] مایه تعجب‌اند گروهی که پیشینیان آنها رفته‌اند و در میان آیندگان ندای الرحیل و کوچ کردن سر داده شده است و با این حال، مشغول بازی هستند.6
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره آداب تشییع جنازه می‌فرماید: «عَلیکُم بالسَّکینةِ، عَلَیْکُم بِالْقَصدِ فِی الْمَشیِ بِجَنائِزِکم؛ بر شما باد حفظ آرامش و وقار، بر شما باد آرام راه رفتن با جنازه‌هایتان!»7 آن حضرت در کلامی دیگر به ابوذر فرمود:
یا اَباذَرِّ! اِذا تَبِعتَ جِنازَةً فَلْیَکُنْ عَقلُکَ فِیها مَشغُولاً بِالتَّفکُرِ وَ الْخُشوعِ وَ اعْلَمْ اِنَّک لاحِقٌ به.8
‌ای ابوذر! هرگاه در پی جنازه‌ای به راه افتادی، باید عقلت با تفکر و خشوع به آن مشغول شود و بدآن‌که تو نیز به او می‌پیوندی.


1. همان، ص 266 ؛ سفینة البحار، ج 2، ص 925.
2. بحارالانوار، ج 81 ، صص224و266.
3. اصول عقاید، ص 463.
4. بحارالانوار، ج 81، ص 267.
5. همان، ج 6، ص 161.
6. وسائل الشیعه، ج 2، ص 883.
7. محمد بن حسن طوسی، امالی، تحقیق: مؤسسه البعثه، قم، نشر دار الثقافه، 1414ه‍ .ق، چ1، ص 383.
8. ابی نصر حسن بن فضل بن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، تحقیق: علاء آل جعفر، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1414ه‍ .ق، چ 1، ج 2، ص 371.


دسته:

تاریخ : [ 1395/2/25 ] [ 15:22 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


سختی‌ها و مصیبت‌های وارده بر آدمی در طول زندگی، دیدگاه او را درباره معاد تقویت می‌کند و سبب افزایش تحمل در برابر مشکلات می‌شود. وقتی انسان در برابر کوه مشکلات قرار می‌گیرد، ایمان به پاداش تحمل مصیبت‌ها و نیز پایان‌پذیر بودن روزهای سخت، سبب می‌شود آدمی در برابر مشکلات صبور باشد. اندیشیدن به بلاها و مصیبت‌ها موجب می‌شود انسان آنها را بی‌دلیل نپندارد، بلکه آنها را مصلحتی الهی بداند که بی‌اجر و ثواب نخواهد بود. از دیگر سو، انسان با دیدن ناگواری‌ها، دیدار خدا را می‌طلبد و لقای پروردگار را می‌جوید که آن، تنها در آخرت امکان‌پذیر خواهد بود. پیامبر خدا در این‌باره می‌فرماید: جبرئیل، در نیکو‌ترین چهره بر من فرود آمد و گفت: ‌ای محمد! خدا تو را درود می‌فرستد و می‌فرماید: «من به دنیا وحی کردم برای اولیا و دوستان من تلخ، ناگوار، تنگ و سخت باش تا عاشق دیدار من شوند و برای دشمنان من آسان و گوارا باش تا دیدار مرا ناخوش دارند؛ زیرا من دنیا را زندان دوستان خود و بهشت دشمنانم قرار دادم».1 مؤمن با اندیشیدن در بلایا، دل به محبوب حقیقی خود می‌سپارد و دیدار او را می‌جوید و این دیدار معنوی جز در آخرت ممکن نخواهد بود. بنابراین، انسان با اندیشه در بلایا به یاد معاد می‌افتد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/24 ] [ 15:21 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


بهار، رستاخیز دوباره طبیعت است و در این فصل انواع حیوانات و گیاهان زندگی دوباره را آغاز می‌کنند و صفحه‌ای دیگر از کتاب آفرینش ورق می‌خورد تا انسان‌ها با اندیشه در آن، به معاد و روز قیامت بیندیشند. با فرارسیدن بهار، معاد و قیامت در برابر دیدگان انسان‌ها جلوه‌گر می‌شود و انسان‌ها آن را به چشم خویش می‌بینند و با عقل خود درک می‌کنند و به معاد و جهان پس از مرگ یقین پیدا می‌کنند. خدا در قرآن می‌فرماید: وَ اللّهُ الّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحابًا فَسُقْناهُ إِلی‏ بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النّشُورُ. (فاطر:9) و خدا همان کسی است که بادها را روانه می‌کند. پس [بادها] ابری را برمی‌انگیزند و [ما] آن را به‌سوی سرزمین مرده راندیم و زمین را بدان [وسیله] پس از مرگش زندگی بخشیدیم. رستاخیز [نیز] چنین است. علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر این آیه می‌نویسد: خداوند در این آیه، بعثت در روز قیامت و زنده شدن مردگان را به احیای زمین تشبیه کرده است تا بفهماند همان‌گونه که زمین (طبیعت) هر سال، یک دوره زندگی را شروع می‌کند و دوباره می‌میرد، انسان‌ها هم این‌گونه‌اند. وقتی دوران زندگی‌شان در زمین به سر رسید، دوباره در روز رستاخیز، پس از آنکه زنده شدند و از گورها درآمدند، روی زمین پراکنده می‌شوند. لذا فرمود: «کذلک النشور».1 افزون بر آیات قرآنی، در روایت‌ها نیز سفارش شده است با دیدن بهار، از معاد و قیامت بسیار یاد کنیم. زنده شدن انسان پس از مرگ، همواره پرسش برانگیز بوده است. روزی یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ایشان آمد و عرض کرد: ‌ای رسول خدا! چگونه پروردگار، مردگان را زنده می‌کند و نشانه و نمونه آن در جهان آفرینش چیست؟ پیامبر فرمود: «آیا از سرزمین قبیله‌ات گذر نکرده‌ای، در حالی‌که آن خشک و مرده بود و سپس از آنجا عبور کنی، در حالی‌که از خرمی و سرسبزی، گویی به حرکت درآمده باشد؟» آن مرد گفت: آری، ‌ای رسول خدا! سپس حضرت فرمود: «این‌گونه خداوند مردگان را زنده می‌کند و این نمونه و نشانه او در آفرینش است».2 همچنین، در سخنی حکمت‌آمیز می‌خوانیم: «اذا رَأیْتُمُ الرَّبیعَ فأکْثِروا ذِکرَ النُّشورِ؛ هرگاه بهار را دیدید، بیشتر به یاد رستاخیز قیامت باشید».

این بهار نو ز بعد برگ‌ریز
هست برهان بر وجود رستخیز
در بهاران سرّها پیدا شود
هرچه خورده است این زمین، رسوا شود

مولوی



دسته:

تاریخ : [ 1395/2/24 ] [ 15:20 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X