گسترش روز افزون باورهای دینی، توجه به نیازمندی های روحی و گرایش به سوی معنویت از یکسو، موفقیت اسلام در پاسخ گوئی به نیازمندی های جدید انسان غربی از سوی دیگر، بزرگترین چالش فراروی نظام های سیاسی مبتنی بر آموزه های لیبرالیسم و سرمایه محور غرب است. عجز از رویاروئی های ایدئولوژیک و ضعف در پاسخگوئی به نیازمندیهای زمان، حامیان دولتی مکاتب انسان ساختة غربی را برآن داشته است تا با در اختیار گرفتن رسانه های گروهی، جنگ روانی جدیدی را به راه اندازند تا افکار عمومی علیه باورها و آموزه های اسلامی ساماندهی شده و تصمیم گیری های سیاسی علیه مسلمانان را امکانپذیر نماید.
به نظر می رسد چاپ کاریکاتور های موهن از رسول اعظم«ص»، تخریب بارگاه ملکوتی امامین عسکریین«ع»، صحبت های متعصبانه پاپ بندیکت شانزدهم، همگی دریک راستا و در جهت تخریب چهرة اسلام در نزد افکار عمومی جهان غرب، صورت می گیرد. باتوجه به اینکه مفاهیم: خشونت و ترور، بی اعتنائی به حقوق زنان، بدوی بودن دین اسلام، از کاریکاتور ها و سخنان بندیکت برمی آید[1]؛ می توان عوامل زیر را برای انگیزه های غرب در توهین به ساحت مقدس پیام آور مهربانی بر شمرد:
1- ترسیم چهرهتروریستی از پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان
1/1- معنا و مفهوم تروریسم
فرهنگ اصطلاحات سیاسی دالوز (Dalloz) تروریسم را اقدام سیاسی خشنوت آمیز افراد یا اقلیت های سازمان یافته علیه اشخاص، دارائی ها و نهادهائی می داند که برای نیل به اهدافی نظیر، کسب استقلال از یک دولت، سرنگونی رژیم حاکم و مبارزه علیه برخی جنبه های سیاسی یک دولت، صورت می گیرد.[2]براساس مادة یک «کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی برای مقابله با تروریسم»، تروریسم به هر اقدام خشونت آمیز یا تهدید به آن گفته می شود که صرف نظر از مقاصد مرتکبین آن به منظور ارعاب یا تهدید آنان صورت می گیرد و موجب به خطر انداختن جان یا امنیت آنان یا آسیب رساندن به محیط زیست یا به یکی از تأسیسات یا اموال خصوصی یا عمومی گردد.[3]
2/1- نگاه اسلام به تروریسم
دشمنان همیشه برای تخریب چهره نبوی و رهبران آسمانی از شیوههای گوناگون بهره میگیرند و ترور شخصیت آن بزرگان را در برنامه دارند، به پیامبر بزرگوار اسلام اتهامهای: جنون، ساحری، شاعری، کاهن بودن، خوش باوری، گمراهی، و ... وارد آوردند، این مقاله تنها به موضوع تمسخر و استهزای آن پیشوای بزرگ پرداخته است که اکنون از سوی صهیونیسم و وابستگان آن، همین شیوه دنبال میشود.
رهبری، ستون اصلی جامعه اسلامی است.[1] و هرگونه آسیب رساندن به آن پیامدهای خطرناکی برای تمام ارکان دین و جامعه دارد. دشمنان اسلام با درک همین تأثیر گذاری، همواره کوشیدهاند رهبری جامعه اسلامی را از هر راه ممکن، تضعیف و ناکارآمد سازند. اقدامات خصمانه، گاه در قالب قتل، زندان، تهدید و ترور جای میگیرند[2] و زمانی در چهرة اقدامات فرهنگی و تخریب شخصیتی ظاهر میشوند.
آیات فراوانی از قرآن کریم ناظر به اقدامات خصمانه فرهنگی و به اصطلاح براندازی «نظام و رهبری» از طریق تضعیف و تخریب چهره رهبری اسلامی؛ یعنی شخص رسولالله است؛ اقداماتی که در هر عصر، از جمله دوره ما نیز برای تخریبی چهره رهبران دینی به کار میرود. دفاع قرآن از ساحت پیامبر در برابر تخریب شخصیتی نیز گویای وظیفه جامعه اسلامی در حمایت همه جانبه از رهبری اسلامی و خنثی سازی اقدامات تخریب است. شاید فلسفه فضیلت صلوات همیشگی بر پیامبر اعظم و اهل بیت: وجود تهاجم همیشگی دشمنان بر آن بزرگوار باشد.