امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

یکی از مسائل مهم رضامندی، شناخت داشته ها یا نعمت های زندگی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به این موضوع بسیار اهمیت می داد. مطالعه سخنان آن حضرت نشان می دهد که بخشی از تلاش ایشان به بیان و برشماری امکانات لازم برای زندگی و نعمت های خداوندی مربوط می شود تا بدین وسیله، اهل ایمان برای به دست آوردن آنها تلاش کنند و خدا را به خاطر داشتن آنها سپاس گویند.
نکته مهم اینکه از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله، انواع گوناگونی از مسائل، امکانات لازم برای زندگی انسان را تشکیل می دهند. در ادامه به بیان سخنان حضرت در این موضوع می پردازیم و سپس به جمع بندی آنها خواهیم پرداخت.
نخستین نکته اینکه، داشته های زندگی را در چه حوزه هایی باید جست وجو کرد؟ این مسئله از مباحث مهم در رضامندی است. دو نظر در این باره وجود دارد: یکی، نظریه انحصار نعمت در مادیات و دیگری، نظریه ترکیب نعمت مادی و معنوی. رسول خدا صلی الله علیه و آله با اینکه امور مادی را جزو امکانات لازم برای زندگی می شمرد، ولی انحصار آن را در این امور اشتباهمی دانست. آن حضرت در این باره چنین می فرماید:
مَنْ لَمْ یَرَ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ نِعْمَةً إِلاّ فِی مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ وَ دَنا عَذابُهُ.1
هر که نعمت خدای عزوجل را جز در خوراک یا نوشیدنی یا پوشاک نبیند، بی گمان، عملش کوتاه و عذابش نزدیک باشد.


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/20 ] [ 17:59 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


از دیگر شادی ها به تفریح گاه رفتن و نگاه کردن به منظره های زیبا و سرسبز و پرداختن به اسب سواری است. این امر از لذت های دیداری است که تأثیر زیادی در شادی و نشاط دارد و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را سفارش کرده است. در حدیثی آمده است: أَلهُوا وَ الْعَبُوا فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ یُری فِی دِینِکُم غِلْظَةٌ.1 تفریح و بازی کنید؛ زیرا من خوش ندارم که در دین شما سختی و خشونت دیده شود. روشن است که این شادی نباید به زیاده روی در خوش گذرانی کشیده شود. در ادبیات دین، از این حالت، به «لهو و لعب» یاد شده که بحث خاص خود را دارد و مجال طرح آن در این نوشتار نیست. مهم این است که نهی از لهو و لعب در دین به خاطر پی آمدهای منفی آن است که شادکامی پایدار و بی زیان انسان را از میان می برد. نکته دیگر اینکه، لذت تفریح تنها به دیدن منظره های زیبا محدود نمی شود. بنابر برخی روایت ها موارد دیگری را نیز شامل می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آلهدر این باره می فرماید: کُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ باطِلٌ اِلاّ فِی ثَلاثٍ: فِی تَأْدِیبِهِ الْفَرَسَ، وَ رَمْیِهِ عَنْ قَوْسِهِ، وَ مُلاعَبَتِهِ اِمْرَءَتَهُ؛ فَإِنَّهُنَّ حَقٌّ.2 هرگونه سرگرمی برای مؤمن نادرست است، مگر در سه کار: تربیتاسب، تیراندازی با کمانش و بازی و شوخی با همسرش. در حدیثی دیگر آمده است: کُلُّ شَیْ ءٍ لَیْسَ مِنْ ذِکْرِ اللّه ِ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ إِلاّ أَنْ یَکُونَ أَرْبَعَةً: مُلاعَبَةَ الرَّجُلِ امْرَءَتَهُ وَ تَأْدِیبَ الرَّجُلِ فَرَسَهُ، وَ مَشْیَ الرَّجُلِ بَیْنِ الْغَرَضَیْنِ، وَ تَعْلِیمَ الرَّجُلِ السِّباحَةَ.3 هر چیزی که در شمار یاد خدا نباشد، سرگرمی و بازی (باطل) است، مگر چهار کار: بازی و شوخی مرد با همسرش، تربیت کردن اسبش، قدم زدن میان دو هدف (تیراندازی) و آموزش دادن شنا. بنابراین، هر تفریح سالم و بدون پی آمد منفی دنیوی و اخروی را می توان از اموری دانست که در لذت تفریح جای گرفته و مورد تأیید دین است.



دسته:

تاریخ : [ 1395/5/18 ] [ 17:56 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


بوی خوش از دیگر عوامل مؤثر در شادی است. در آموزه های دین استفاده از عطر و بدبو نبودن بدن بسیار سفارش شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آلهمی فرماید:«اَلطیِّبُ یَشُدُّ الْقَلْبَ؛ بوی خوش قلب را تقویت می کند».1
آن حضرت همواره به استفاده از عطر اهتمام داشت امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:
کانَ رَسُولُ اللّه ِ یُنْفِقُ فِی الطِّیبِ أَکْثَرَ مِمّا یُنْفِقُ فِی الطَّعامِ.2
رسول خدا صلی الله علیه و آله برای عطر بیش از غذا خرج می کرد.
همچنین آن حضرت نقل می کند: «إِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله لا یَرُدُّ الطِّیبَ وَ الحَلْواءَ؛ پیامبر عطر و شیرینی را رد نمی کرد».3
سخن در این باره فراوان است که به همین اندازه بسنده می کنیم. نکته مهم، جلوگیری از مواردی است که ممکن است پی آمد منفی داشته باشد تا به ضدشادکامی تبدیل نشود و بنابراین، آنجا که ممکن است بوی خوش موجب تحریک جنسی شود، استفاده از آن ممنوع شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:
أَیُّمَا امْرَءَةً اسْتَعْطَرَتْ فَمَرَّتْ عَلی قَوْمٍ لِیَجِدُوا مِنْ رِیحَها فَهِیَ زانِیَةٌ.4
هر زنی که به خود عطر زند و از کنار عده ای[مرد] بگذرد تا بویش به مشام آنها رسد، زناکار است.
و در حدیث دیگری می فرماید:
إِذا شَهِدَتْ إِحْداکُنَّ الصَّلاةَ فَلا تَمَسَّ طِیباً.5
هرگاه از شما زنان کسی در نماز حاضر شد، بوی خوش به کار نبرد.


1. میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ج 7، ص 3338، ح 11322.
2. همان، ح 11321؛ اصول کافى، ج 6 ، ص 512.
3. میزان الحکمة، ج 7، ص 3338، ح 11330؛ اصول کافى، ج 6 ، ص 513.
4. میزان الحکمة، ج 7، ص 3340، ح 11334.
5. همان، ح 11335.


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/17 ] [ 17:55 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


یکی از لذت ها، لذت شوخی است که در شادکامی و نشاط انسان نقش مهمی دارد. شوخ طبعی با ایمان منافات ندارد و الگویی که دین از زندگی ارائه می دهد، خالی از این موارد نیست، بلکه، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از ویژگی های اهل ایمان را شوخ طبعی آنان می داند: «أَلْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، وَ الْمُنافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ مؤمن خوش برخورد و بذله گو است و منافق، اخمو و خشم جوست».1
با ورود اسلام به عنوان یک آیین زندگی به حجاز، برخی اهل ایمان، از اموری مانند خندیدن و مزاح کردن، دوری می کردند و زندگی را فقط در نماز و روزه و مناجات می دانستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با این انحراف به مبارزه برخاست و رعایت میانه روی در این امر را سفارش کرد. حضرت فرمود: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم أُمازِحُکُم؛ همانا من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی می کنم».2
آن بزرگوار در خطاب دیگری می فرماید:
أَما إِنِّی اُصَلِّی وَ أَنامُ، وَ أَصُومُ وَ أَفْطِرُ، وَ أَضْحَکُ وَ أَبْکِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهاجِی وَ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی.3
من، هم نماز می خوانم و هم می خوابم، هم روزه می گیرم و هم [در روز]غذا می خورم، هم می خندم و هم گریه می کنم. پس کسی که از راه و روش من روی گرداند، از من نیست.


دسته:

تاریخ : [ 1395/5/16 ] [ 17:51 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


از دیدگاه اسلام، شادی سبب فراخی روح و برانگیخته شدن نشاط در انسان می شود. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «أَلسُّرُورُ یَبْسُطُ النَّفْسَ وَ یُثِیرُ النَّشاطَ؛ شادی، روح را باز می کند و نشاط را برمی انگیزد».1 همچنین، آن حضرت درباره نقش این عامل در زندگی می فرماید: مَنْ قَلَّ سُرُورُهُ کانَ فِی الْمَوْتِ راحَتُهُ.2 کسی که سرورش اندک باشد، آسودگی او در مرگ است. بر همین اساس، آن حضرت تأکید می کند که وقتی زمینه شادی فرا رسید، حتما از آن استفاده کنید: إِذا وَقَعَ فِی یَدِکَ یَوْمُ السُّرُورِ فَلا تُخِلَّهُ فَإِنَّکَ إِذا وَقَعْتَ فِی یَدِ یَوْمِ الْغَمِّ لَمْ یُخِلَّکَ.3 وقتی روز شادی در اختیار تو قرار گرفت، از آن دوری نکن؛ چرا که وقتی در دست روز اندوه قرار بگیری، از تو صرف نظر نخواهد کرد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/5/15 ] [ 17:49 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


یکی از آسیب های مهم دادرسی این است که دستگاه قضا در مورد قشر محروم و بی پشتیبان جامعه بر اساس قانون حکم کند، ولی نسبت به صاحبان زر و زور، قانون را اجرا نکند و آنها را مورد عفو یا تخفیف قرار دهد. این تبعیض و بی عدالتی نشانه نا کارآمدی دستگاه قضاست و مردم را نسبت به آن بی اعتماد می کند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در اجرای قانون، اجازه نمی داد هیچ کس خود را فراتر از قانون بداند. ایشان همه افراد جامعه را در مقابل قانون یکسان می دانست و می فرمود: ای مردم، همانا پروردگار شما یگانه است و پدرتان نیز یکی است. همه شما فرزندان آدم علیه السلام هستید و آدم علیه السلام نیز از خاک آفریده شده است. گرامی ترین شما نزد خداوند، خداترس ترین شماست. عرب زبان بر غیرعرب زبان هیچ برتری ندارد، مگر اینکه اهل تقوا و فضیلت باشد. نقل کرده اند که پس از فتح مکه، زنی از قبیله بنی مخزوم دزدی کرد که مجازات آن، قطع انگشتان دستش بود. زن از اشراف زادگان قبیله بود. بزرگان قبیله تصمیم گرفتند شفاعت او را نزد پیامبر کنند و برای این کار، اُسامه را که نزد پیامبر بسیار عزیز بود، انتخاب کردند. اسامه نزد پیامبر آمد و شفاعت آن زن را درخواست کرد. پیامبر فرمود: یا أُسامَةُ لا تَسْأَلْنِی حَاجَةً إِذا جَلَسْتَ مَجْلِسَ الْقَضاءِ فَإِنَّ الْحُقُوقَ لَیْسَ فِیها شَفاعَةٌ.1 ای اسامه، زمانی که من در مقام قضاوت هستم، حاجتی را از من مخواه؛ زیرا در حقوق جای شفاعت وجود ندارد. اسامه از این درخواست خود احساس پشیمانی کرد و از پیامبر بخشایش خواست. چون شب شد، پیامبر برخاست و خطبه ای خواند. پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: همانا گذشتگان شما هلاک شدند؛ زیرا اگر فردی با نفوذ و دارای مقام از آنها دزدی می کرد، رهایش می کردند و اگر فرد ضعیفی دزدی می کرد، حدّ بر وی جاری می کردند. سوگند به آن خدای که جانم در دست اوست، اگر فاطمه، دختر محمد نیز دزدی کرده بود، دست او را می بریدم.2 ام سلمه، پس از حضرت خدیجه، همسر باوفای پیامبر بود و پیامبر برای او احترام خاصی قائل بود. روزی کنیز ام سلمه از اموال قبیله ای دزدی کرد. او را برای اجرای قانون نزد پیامبر آوردند. ام سلمه برای او از پیامبر شفاعت خواست. حضرت فرمود: «یا أُمَ سَلَمَةَ هذا حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، لا یُضَیَّعُ؛ ای ام سلمه، این حدّ و مجازاتی از جانب پروردگار است که ضایع نمی گردد.»3 پس حدّ را جاری کرد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/5/14 ] [ 17:48 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X