|
بابای خسته، سرو شکسته | Play | Download | |
به حال احتضاری ، به کجا رهسپاری | Play | Download | |
قلب آدم در غم پیغمبر خاتم گرفته | Play | Download | |
کوه هستی، دیده بسته | Play | Download | |
پریده مرغ جانم به گنبد خضرایت | Play | Download | |
روضه | Play | Download | |
یا رسول الله یا ابا الزهرا | Play | Download |
دخترم گریه تو پشت مرا می شکند | Play | Download | |
ای دل دیوانه راهی باز کن | Play | Download |
ادرک یا رسول الله | Play | Download | |
روضه | Play | Download |
بی تو ای دوست چه گویم که چه آمد به سرم | Play | Download | |
دست من و دامان تو یا رسول الله | Play | Download | |
مریز اشک غم اینچنین به بر من | Play | Download |
چشمهاشو بسته بود نبی، تو نفسهای آخرش | Play | Download | |
ای به جمع انبیاء بالانشین | Play | Download | |
نور سحر محمد، کحل بصر محمد | Play | Download |
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری از غمش به سرو سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است
برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین زطرح مسائل پریده است
اینجا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
کمال مۆمنی
در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد 'طائف' در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد، من اکنون آماده گرفتن قصاصم.
به گزارش قدس آنلاین به نقل ازافکار: در یکی از روزهای بیماری در حالی که سرش را با پارچهای بسته بود و علی علیه السلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین کشیده میشد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم وقت آن رسیده است که من از میان شما غائب گردم، اگر به کسی وعده دادهام، آمادهام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم.
در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید، پیامبر فورا به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است.
در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد، من اکنون آماده گرفتن قصاصم.
۱ | گریونه چشای عالم | محمود کریمی | دانلود |
۲ | رحلت پیغمبر و قتل حسن است... | سعید حدادیان | دانلود |
۳ | امشب روح دین زتن جدا شد | محمد رضا طاهری | دانلود |
۴ | آقا به خاطر دل خیرالنساء (س) بیا... | محمد رضا طاهری | دانلود |
۵ | امروز فاطمه (س) صاحب عزاست | سعید حدادیان | دانلود |
۶ | ببین که بی قراره بابا | محمود کریمی | دانلود |
۷ | خونچکان عرش و فلک در ماتم پیغمبر است | محمد رضا طاهری | دانلود |
۸ | بیایید آی رفقا با همین سینه زنا | محمود کریمی | دانلود |
داغی اگر نبود که گریان نمیشدیم/لطفی اگر نبود مسلمان نمیشدیم
یا ایها الرســــول بدون دعـــای تـــو/از پیروان عتــــرت و قرآن نمیشدیم
حضرت محمد مصطفی (ص) میفرمایند:
من [از میان شما میروم و] دو چیز گرانبها را در میان شما میگذارم، اگر بعد از من به آن دو تمسک نمودید، گمراه نمیشوید. یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است و آن کتاب خدا، [قرآن کریم است که چون] ریسمانی از آسمان به زمین کشیده شده [یک سر آن به دست خدا و سر دیگر آن به دست مردم است] و [دیگری،] عترت و اهل بیت من هستند؛ و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند، تا سر حوض کوثر بر من وارد شوند. پس دقّت کنید، با عترت من چگونه رفتار خواهید کرد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 23، ص 108؛ خلاصه عبقات الانوار، علی الحسینی المیلانی، ج 1، صص 18 - 28)
رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست.
پیامبر یک حقیقت جاری است در جریان زمان؛ یک حقیقت جاری که پیامش همیشه نامکرر است و همواره شنیده خواهد شد، در مأذنههای معنویت...
یا رسول الله (ص)؛ مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود و برای همیشه احساس میکنیم.
درود بر تو ای پیامآور اخلاق و ایمان، که آنچه شرط بلاغ بود، به جای آوردی و هرچه آزار روزگار، بر خود هموار کردی.
درود بر تو که خُلق عظیمت، مکارم اخلاق را به تمامت رساند.
و زیان کارند آنان که بر میراث تو، بر کتاب وحی و عترت پاکت، ستم روا داشتند و فرجام نیک، فقط برای پرهیزکاران است.
یا رسول الله (ص)؛ امروز ماتم سرای دل را به نام تو، سیه پوش کردهایم و نام مبارک تو را با درود و تحیت بر زبان جاری میسازیم.
یا رسول الله (ص)؛ با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه میریزد.
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند:
دو خصلت است که نیکتر از آن نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا. نهج الفصاحة، ص 303، ح 1446
خوشرفتاری با مردم
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ :اتّق اللَّه حیثما کنت و أتبع السّیّئة الحسنة تمحها و خالق النّاس بخلق حسن.
هر کجا هستى از خدا بترس؛ به دنبال گناه، کار نیک انجام بده تا آن را محو کند و با مردم خوش اخلاق و نیکو رفتار باش.[1]
محبوب ترین بنده در پیشگاه الهی
أحبّ عباد اللَّه إلى اللَّه أحسنهم خلقا.
بهترین بندگان در پیش خدا کسى است که خلقش نیکتر باشد.[2]
اجتناب از ظلم به دیگران
معمولا انسان نسبت به چیزهایی که بیشتر نگران است سفارش بیشتری میکند مثل مادری که در سفر فرزندش نگران است بیشتر تلفن میکند، از مسیر و جادهای که وزارت راه بیشتر نگرانی دارد قدم به قدم(علامت های) احتیاط، احتیاط، آهستهتر، آهسته، حداکثر سرعت 30 کیلومتر میگذرد.
شاید بتوان گفت که کلامی را بیشتر از این سفارش نکرده که: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»(وسائلالشیعة، ج27، ص33)
(بدرستی که من دو چیز سنگین و گرانبها در میان شما میگذارم کتاب خدا و اهل بیتم هرکس به این دو تمسک کند گمراه نمیشود... و این دو از هم جدا نمیشود تا در بهشت نزد حوض کوثر بر من وارد شوند) اتفاقا چیزی را که بیشترین سفارش را حضرت داشت و میترسید گرفتارش شد حدود صدبار این کلام را تکرار کرد.
این که فرمود«لَنْ یَفْتَرِقَا» از هم جدا نمیشوند این دو، پس کسی که گفت «حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ»(المناقب، ج1، ص236) کتاب خدا قرآن بس است) باید گفت حرفش درست نیست. گفتند قرآن کافی است. و به همین واسطه و شعار امام علی علیهالسلام را خانه نشین کردند.
ما میگوییم اگر کتاب خدا بس است چرا حضرت صدمرتبه فرمود این دو (کتاب و عترت) از هم جدا نمیشوند، مگر نسخه بدون طبیب و ماشین بدون راننده و کتاب بدون معلم میشود، اینها با هم مفید است مثل سوزن و نخ، از هم جدا بشوند کاربرد ندارند، مکتب باید کنار رهبر باشد، هرگز جدا نمیشوند تا قیامت.
تسلیم
آن حضرت از چنان مرتبه ای از تسلیم محض برخوردار بوده است که خداوند خود، او را به این مقام میستاید. «لَا شریکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المُسْلِمِینَ» شریکى براى او نیست و به آن (روح تسلیم و خلوص و عبودیّت) مأمور شدهام و من نخستین مسلمان و تسلیم پرودرگارم.(1)
مقام رسالت و نبوت از دیگر مقامات حقیقت محمدی است. «کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِّنکُمْ یَتْلُواْ عَلَیْکُمْ ءَایَاتِنَا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ» همانگونه (که براى هدایت شما) رسولى در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمىتوانستید بدانید، به شما یاد دهد.(2)
سالیان و قرون متمادی است که دانشمندان و اندیشمندان عالم در پاسخ به این سۆال که حضرت محمد صلی الله علیه و آله کیست و چه شخصیتی داشته است; کتاب ها و مقالاتی نوشته اند و به قدر توان و فهم خویش مطالبی را بیان کرده اند، به طوری که اگر بخواهیم آثاری که در خصوص آن پیامبر عظیم الهی به زبان های مختلف تالیف شده است جمع آوری کنیم، موسوعه ی بسیار عظیمی خواهد شد که از نظر کمی و کیفی بی نظیر خواهد بود. بی تردید، تمام صفات کمالی و فضائل اخلاقی در وجود مقدس آن حضرت بی کم و کاست جمع شده بود؛ چرا که آن بزرگوار دست پرورده پروردگار و گل سرسبد جهان هستی و کامل ترین انسان روی زمین است.
بنابراین، برماست که با رویکردی دوباره به سیره و سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سالم سازی جامعه و آرامش روحی مسلمانان تلاش کنیم و بکوشیم خلق و خوی نبوی صلی الله علیه و آله را در اجتماع مسلمانان گسترش دهیم و جسم و جانمان را با اخلاق زیبای آن حضرت جلا بخشیم.
ای امت رسول، قیامت بپا کنید لبریز، جام دیده ز اشک عزا کنید
در ماتم پیمبر و تنهایی علی باید برای حضرت زهرا دعا کنید
داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
حیدر غــریب گشتـه و زهـرا شده یتیم
ختم رسل به سوی جنان میکند سفر جان جهانیان ز جهان میکند سفر
ریزید خون ز دیده که در آخر صفر کز پیکر وجود، روان میکند سفر
دریای اشک، ملک خداوند سرمد است
بــاور کنیــد روز عــزای محمّد است
جان جهان ز پیکر هستی جدا شده خاموش، شمع محفل نورالهدی شده
ملک خداست غرق در اندوه و اضطراب واویلتا عزای رسول خدا شده
عالم ز دود فتنه سیه پوش میشود
حقّ علـی و آل، فـراموش میشود
باور کنید قامت حیدر خمیده است رنگ از عذار حضرت زهرا پریده است
باور کنید بغض حسن مانده در گلو خونِ دل حسین به صورت چکیده است
خورشید، رنگ باخته و روز، چون شب است
یک کربلا غـم است که در قلب زینب است
سوگ رسول یا که غم بینهایت است یا نقش شکستن رکن هدایت است
تیغ سقیفه گشته حمایل به دست خصم او را هوای حمله به بیت ولایت است
امت پس از نبـی ره طغیان گرفتهاند
با دست فتنه دامن شیطان گرفتهاند
پیغمبری که دست دو عالم به دامنش با آن که آب غسل نخشکیده بر تنش
آزرد باغ لالهاش از نیش خارها دیدند حملههای خزان را به گلشنش
اجر رسالتش چه قَدَر ظالمانه بود
بـر دست دخترش اثر تازیانه بود
مردم درِ سرای علی را نمیزنند جز با لگد به بیت ولا پا نمیزنند
سلمان کجاست؟ بوذر و عمار کو؟ چرا اینان سری به حجره ی زهرا نمیزنند
دیگر مدینه داده ز کف شور و حال را
کس نشنـود صــدای اذان بــلال را
ای آسمان بگرد و دل از غصه چاک کن خود را نهان چو جسم پیمبر به خاک کن
دستی برون ز خاک کن ای ختم انبیا اشک غم حسین و حسن را تو پاک کن
بیتو جهـان دچـار بلایی عظیم شد
بردار سر ز خاک! که زینب یتیم شد
افتاده پشت سر همه آیات ذوالجلال قرآن چو حرمت نبوی گشته پایمال
اجر نبی به کشتن زهرا ادا شود زهرا زند به پشت درِ خانه بالبال
حامی دین و یار ولی کیست؟ فاطمه
اول شهیـد راه علـی کیست؟ فاطمه
یارب! به اشک چشم علی، خون فاطمه آن فاطمه که عرش خدا راست قائمه
بیش از هزارسال، شب و روز و ماه و سال دارد به این دعا همه شب شیعه زمزمه
با تیغ مهدیاش دل ما را صفا بده
بـر سینه ی شکستـه ی زهـرا شفا بده
اسلام، سرشکسته ی اعدا نمیشود مهر علی برون ز دل ما نمیشود
درمان زخم سینه ی مجروح اهل بیت جز با ظهور مهدی زهرا نمیشود
«میثم» هماره باشدش این ذکر بر زبان
عجّــل علـی ظهـورک یا صاحب الزمان
غلامرضا سازگار