در میان تمام انبیا، تنها پیامبر اسلامصلى الله علیه و آله است که جزئیّات تاریخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده که افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مىرود، زیرا زندگى سایر انبیا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحریفات فراوان و همراه با انواع تهمتها نوشته شده است.
کتابهاى زیادى درباره اخلاق پیامبرصلى الله علیه و آله نوشته شده که بیشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخشهاى قبلى درباره انبیا و شناخت و صفات آنان بحثهایى کردیم مناسب است گوشهاى از سیره آن پیامبر عزیزصلى الله علیه و آله را در اینجا ذکر کنیم زیرا آشنایى با سیره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفید است. از خداوند متعال مىخواهم این نوشته مختصر را از ما بپذیرد و ما را از بهترین امّت پیامبر اسلامصلى الله علیه و آله قرار دهد.
آنچه در اینجا ذکر مىشود از کتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سیره ابن هشام» و «کُحل البصر» و «تفسیر المیزان» جلد ششم و غیر آن است.
چون پاسى از شب مىگذشت رسول خداصلى الله علیه و آله از بستر برمىخاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتى چند از قرآن کریم، در گوشهاى به عبادت مىپرداخت و اشک مىریخت. بعضى از همسرانش که او را به این حال مىدیدند مىگفتند: تو که گناهى ندارى چرا این قدر اشک مىریزى؟ مىفرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟
امّ سلمه مىگوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکى ایستاده، دستها را بلند کرده، اشک مىریزد و مىگوید: خدایا! هرچه نعمت به من دادهاى از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایى که مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مکن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شدهاى! فرمود: هیچ کس از خدا بىنیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شکم ماهى زندانى شد.
کَلمهُ الله هیَ العُلیا
رسول اکرم محمدبن عبداللهصلیالله علیه و آله وسلم.
بَلغَت العُلا بِکَمالِه | |
کشَفَتُ الدُّجا بِجَماله | |
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِه | |
صَلّوا عَلَیهِ و آلِه |
ظهور اسلام در پرتو مجاهدتهای نبی اکرم(ص) و اهل بیت علیهم السلام نقطۀ عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بیشمار پیشرفت همه جانبۀ تمدن کنونی را فراروی بشریت قراردادهاست و کمترین دستاوردها از این شجرۀ پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالمگیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و ... سایر ملل و دول اروپا و سپس همۀ جهانیان شد. بهطوریکه بدون این نقطۀ عطف آسمانی هرگز تمدنهایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بیشمار است. یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونۀ کوچکی از آن را هماکنون پیش رو دارید. متأسفانه جامعۀ به ظاهر پیشرفتۀ غرب صهیونیزم زده برای مقابله با تعالیم ادیان آسمانی خصوصاً اسلام عزیز جنگ روانی گستردهای را آغاز نموده که پیشقراولان آن سردمداران شناخته شدۀ آمریکا و اسرائیل میباشند. باکمال تعجب داعیهداران دروغین تمدن و حقوق بشر به علت ضعف و زبونی در مصاف با نورانیت آفتاب عالمگیر محمدی(ص) عقدهگشایی نموده، بیادبی پیشه کرده و به ساحت مقدس پیامبر عظیمالشأن اسلام اسائۀ ادب نمودهاند. خوشبختانه دانشمندان بنام این جوامع برخلاف تلاشهای مذبوحانه و توهینآمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی میدانند بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام به علت مزایای بیشمار آن اقرار نمودهاند. دقیقاً همین نکتۀ مهم است که خاطر توهین کنندگان را به درد آورده و آنها را به ورطۀ بیفرهنگی و توهین کشاندهاست. از سوی دیگر در پوشش این اسائۀ ادب به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) درصددند واکنش جهان اسلام را مورد ارزیابی قرارداده تا با سناریوهای جدید فشارهای بیشتری را بر مسلمانان جهان به ویژه جمهوری اسلامی ایران وارد کنند.
مخالفت استکبار جهانی با دانش و فناوری هستهای ایران به عنوان یک حق مسلم و بدیهی، معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامی تروریست و ناقض حقوق بشر، دامن زدن به اختلافات قومی و تشدید و تضاد میان مسئولین نظام، تعمیق اختلافات و صفبندیهای سیاسی در جهت ایجاد بحران در وحدت و انسجام ملی و همچنین گسترش فساد و فسق و جور اجتماعی تنها نمونههای زنده و گویایی است که به صورت علنی و آشکار سلطهطلبان و زورگویان غربی و صهیونیستی بر آن اذعان داشته و با این ترفندهای شیطانی کانون الهام بخشی اسلام ناب براساس تفکرات امام راحل(ره) و رهبری داهیانۀ مقام معظم رهبری را مورد هجوم قرار میدهند. اما این سردمداران جهانخوار باید بدانند که خدای ما «خَیرَ الکماکِرین» و «متم نوره و لو کَرهَ الکافِرین» است و با خواست و مشیت الهی و گفتۀ امام راحلمان این قرن انشاء... قرن روشنگری و بیداری اسلامی و قرن غلبۀ مستضعفین بر مستکبرین است.
گر بزرگى هدف ، کمىِ وسایل و عظمت نتیجه را براى یک نابغه بشرى مقیاس بگیریم در تاریخ نظیرى مانند حضرت محمّد (ص) نمى توان یافت ، وى در ثُلث اراضى مسکونى امپراطورى ها ،ارتش ها، قوانین ، خاندان ها و توده هاى عظیم بشرى را به حرکت در آورد ،بیشتر و با عظمت تر از آن این است که عقل ها ، اندیشه ها ،عقیده ها و روان ها را به نهضت در آورد .
هیچ فردى داوطلبانه یا از روى اجبار هدفى عالى تر از هدف پیامبر اسلام نداشته است زیرا دین اسلام موجب از بین بردنِ موهوم پرستى گردیده است ، همان موهوم پرستى که بین خدا و مخلوقش به وجود آمده بود و همچنین باعث نزدیک کردن انسان به خدا و توسعه عقیده معقولِ خداپرستى مىباشد و در میان آن همه هرج و مرج و بى نظمى و اغتشاشِ بت پرستان و معتقدین به خدایان متعدّد، اسلام تنها فکر منطقى مى باشد .
هیچ پیامبرىنتوانسته است مانند پیامبر اسلام انقلابى آن چنان مقدّس و طولانى و پر اهمیّت در آن مدت خیلى کم به مرحله عمل در آورد زیرا هنوز دو قرن از آغاز کار پیامبر اسلام نگذشته بود که دین اونُضج گرفت و اول بار در سه ناحیه عربستان و سپس در سایه کلمه توحید سواحل رود سیحون و هند غربى و مصر و حبشه و تمام آفریقاى شمالىو بیشتر جزایر مدیترانه و قسمتى از خاک فرانسه و قسمت عمده سرزمین اسپانیا گسترش یافت .
----------------------
- مأخذ : اسلام از دیدگاه … ص 18 منقول از اسلام شناسى غرب ص 54کاظم مدرّس، منقول از تاریخ ترکیّه .
- همان .
پیامبر در دنیاى اسلام، بستر ظهور و تجلى وجود مطلق در زندگى بشر است. پیامبر الگویى الهى و آسمانى است که عقل و اراده مسلمانان را متوجه خود مى سازد. مسلمانان پیامبر را دوست مى دارند و مى کوشند از او در کوچکترین جزئیات زندگى روزمره پیروى کنند. در خصوص عقل هم باید گفت که پیامبر نمایانگر لوگوس (یا عقل) متعالى است. هنگامى که مسیح مى گوید: هیچ انسانى به نزد پدر (خداوند) راه نمى یابد جز به واسطه من این نیز لوگوس است که سخن مى گوید. در نزد مسیحیان این کلمه کلى تقریباً برابر با عیساى ناصرى است. براى مسلمانان این کلمه کلى و وحیانى عبارت از قرآن است که به واسطه پیامبر اسلام ابلاغ شده است. محمد وجود مطلق و خود وحى نیست اما وجودمطلق حقاً و به طور متمایز خودش را از طریق او متجلى مى سازد.
اگر درباره پیغمبر اسلام یک بحث اجمالى نماییم، شخصیتى که همواره متفکر و در اندیشه است، با نفسى که باطنش مملو از غم و اندوه باشد، در برابر ما مجسم مىشود؛ اما مدارکى که از او در دست است، شخصى را در برابر ما مىآورد که معتقد به خداى یگانه و زندگانى اخروى است و از صفات برجستهاش، مهربانى بىشائبه، عزم، اراده و اعتقاد است؛ علاوه بر این، مردى است حاکم، ادارهکننده، سیاسى، جنگى و با وجود این، قاهر و آشوبطلب نبوده، برعکس، همیشه طالب صلح و آرامش بوده است.
نویسنده و کنسول آمریکا در اسپانیا در کـتاب MOHAMAD AND HIS SUCCESORS می¬گوید: «تمام آیـات قرآن محکم و پرمعنی می باشد و از روی شعور نوشته شده¬است. بنابراین سندی که باعث تسلی قلب خودمـان در دسـت باشد نداریم».
حیات شخص پیامبر اسلام بنوبه خود نشانه وسر مشق بارزی برای رد فلسفه عنف واجبار در امر مذهب می¬باشد.