مولودی
جمال رسول | Play | Download |
صلوات صلوات على نبینا | Play | Download |
گل نکند جلوه در جوار محمد | Play | Download | |
امشب ای ساقی | Play | Download | |
گنبد خضراء | Play | Download | |
بمدیحک طاب لی الکلم و علی بمدینک | Play | Download |
ابا الزهرا مدد | Play | Download | |
آمده موسم گل | Play | Download |
چراغ آسمان لبخند بر روی احمد بود | Play | Download | |
رسول الله | Play | Download |
صلوات صلوات عَلی" محمد و علی | Play | Download |
یا حبیبی ابا زهرا | Play | Download |
تواشیح
بمدیحک طاب لی الکلم | Play | Download | |
طلع البدر | Play | Download | |
صلواتُ | Play | Download |
محمد خیر البریه | Play | Download | |
یا نبی سلام علیک | Play | Download |
روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب»،براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،که از عموم قریشدعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتى از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتى که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.در این باره«حسان بن ثابت»شاعر رسول خدا چنین مىگوید:
فشق له من اسمه لیجله فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار،نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنى را مىرسانند. (1)
قطعا،الهام غیبى در انتخاب این نام بىدخالت نبوده است.زیرا نام محمد،اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان بدست آوردهاند،تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.چنانکه شاعر در این باره گوید:
شاید یکی از پراختلافترین مسایل تاریخ زندگانی پیغمبر اسلام اختلاف موجود در تاریخ ولادت آن بزرگوار باشد که اگر کسی بخواهد همه اقوال را در این باره جمعآوری کند به بیش از بیست قول میرسد.
عموم سیره نویسان اتفاق دارند که،تولد پیامبر گرامی در عام الفیل،در سال 570 میلادی بوده است.زیرا آن حضرت به طور قطع،در سال 632 میلادی درگذشته است،و سن مبارک او 62 تا 63 بوده است.بنابراین،ولادت او در حدود 570 میلادی خواهد بود.اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر،در ماه«ربیع الاول»بوده،ولی در روز تولد او اختلاف دارند.معروف میان محدثان شیعه اینست که آن حضرت،در هفدهم ماه ربیع الاول،روز جمعه،پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود،و مشهور میان اهل تسنن اینست که ولادت آن حضرت،در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است. (1)
نبی مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله)، خاتم پیامبران و برترین شخصیت جهان هستی است که با رسالت الهی خویش جهانیان را از ورطه جهالت و فساد نجات داد و با تعالیم انسان ساز قرآن و سنت، راه سعادت و تکامل و پیشرفت را به بشر نشان داد و تمدن عظیم اسلامی را در سرزمینی که از تمدن و پیشرفت بهره چندانی نداشتند، پایه ریزی کرد و از آن به بعد اسلام و آموزه های متعالی آن به سرعت در جهان پیشرفت کرد و مناطق وسیعی را در بر گرفت.
عموم مورخان سال ولادت آن حضرت را سال «عام الفیل» (570 میلادی) نوشتهاند. مشهور بین شیعیان هفدهم ماه ربیع الاول و در بین اهل سنت دوازدهم این ماه به عنوان روز ولادت ایشان مطرح است.
بدون شک با ولادتِ خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) پربرکت ترین مولود بشری پا به عرصه وجود گذاشت.
سخن درباره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ویژگیهای منحصر به فرد ایشان بسیار گسترده است. ما در این مقاله به یکی از مقوله های مهم در مورد ایشان که در قرآن هم به آن اهمیت داده شده اشاره می کنیم.
خداوند متعال در قرآن کریم ما را مأمور به شکرگزاری نعمتهایش نموده است « واشکروا نعمة الله » (1) و برای این که ما را وادار به این کار کند به شمارش بعضی از نعمتهایش نیز پرداخته، از چشم و لب و زبان گرفته تا کوه و ابر و آسمان و زمین و غیره (2) گرچه خود فرموده است که نعمتهایش قابل شمارش و احصاء از جانب بندگان نیست (3) اما نکته قابل توجه این است که در هیچ موردی ، بیان نعمتها همراه با منت گذاری و به رخ کشیدن آن نعمت نیست و خداوند همه آنها را بی منت بر ما ارزانی داشته است ، حتی نعمت های أخروی و أجر آخرت که خداوند از آن تعبیر به أجر اکبر نموده است (4) و به هیچ وجه قابل قیاس با نعمات دنیوی و مادی نیستند، نیز همراه با منت نیستند « إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم أجر غیر ممنون » (5).
اما با این همه یک نعمت در قرآن به همراه منت است و خداوند هنگام بیان آن ، آن را به گونه ای به رخ کشیده است که گویا نعمتی از آن عظیم تر نیست و سائر نعمات مادی و معنوی با همه عظمتشان در مقابل آن هیچ محسوب می شوند که شایستگی منت گذاری و به رخ کشیده شدن را ندارند !!
در زمان ولادت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله) این ندا از آسمان شنیده شد: «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا(اسراء/81)» (بحارالانوار، ج 15ص274)
برخی از تاریخ نویسان می گویند: هیچ یک از دایگان حاضر نشد به محمد (صلی الله علیه و اله) شیر دهد، زیرا بیشتر طالب بودند که اطفال غیر یتیم را انتخاب کنند، تا از کمکهای پدران آنها بهره مند شوند، و نوعاً از گرفتن طفل یتیم سر باز می زدند. حتی حلیمه این بار از قبول او سر باز زد ولی چون بر اثر ضعف اندام، هیچ کس طفل خود را به او نداد؛ ناچار شد که نوه ی عبدالمطلب را بپذیرد و با شوهر خود چنین گفت که: برویم همین طفل یتیم را بگیریم و با دست خالی برنگردیم، شاید لطف الهی شامل حال ما گردد. اتفاقاً حدس او صائب درآمد، از آن لحظه که آماده شد به « محمد »، آن کودک یتیم، خدمت کند؛ الطاف الهی سراسر زندگی او را فرا گرفت.
نخستین قسمت این تاریخ افسانه ای بیش نیست، زیرا عظمت خاندان بنی هاشم؛ و شخصیت مردی مانند «عبدالمطلب» که جود و احسان، نیکوکاری و دستگیری او از افتادگان، زبانزدِ خاص و عام بود، سبب می شد که نه تنها دایگان سر باز نزنند بلکه مایه ی سر و دست شکستن دایگان درباره او می گردید. از این جهت این بخش از تاریخ افسانه ای بیش نیست.
این روزِ بزرگ که میلاد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است، یکى از مقاطع عظیم تاریخ بشر را به وجود آورده است. در مثل چنین روزى، خداوند متعال بزرگترین ذخیرهى الهى را که وجود مقدّس پیامبر گرامى بود، به عرصه ى وجود آورد؛ این شروعِ یک مقطع تعیینکننده در سرنوشت بشر بود.
امشب سخن از جان جهان باید گفت
توصیف رسول انس و جان باید گفت
در شام ولادت دو قطب عالم
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
طلوع دو خورشید زیبای هستی، از افق اسلام، بر همگان مبارک باد.
طلوع صبح سفید شما مبارک باد محمد آمده عید شما مبارک باد
دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد
یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد
نخل حق در سرزمین مشرکین روئیده شد
لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد
***
گل نکند جلوه در جوار محمد | |
رونق گل مىبرد، عذار محمد | |
گل شود افسرده از خزان ولیکن | |
نیست خزان از پى بهار محمد | |
سایه ندارد ولى تمام خلایق | |
سایه نشینند در جوار محمد | |
سایه ندارد ولى به عالم امکان | |
سایه فکنده است، اقتدار محمد | |
سایه نمىماند از فروغ جمالش | |
هاله نور است در کنار محمد | |
شمس رخش همجوار زلف سیه فام | |
آیت و اللیل و النهار محمد | |
تا که بماند اثر ز نکهت مویش | |
خاک حسین است یادگار محمد | |
تربتخوشبوى کربلاى معلاست | |
یک اثر از موى مُشکبار محمد | |
رایت فتحش به اهتزاز درآمد | |
دست خدا بود چون که یار محمد | |
من چه بگویم [حسان] به مدح و ثنایش | |
بس بودش مدح کردگار محمد | |
"حسان" |
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ (1)
به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
مسلما پیامبر عظیم الشأن اسلام نسبت به همه انسانها دلسوزی می کرده ولی با توجه به آیات صریح قرآن بر شدت و غلظت حضرت نسبت به معاندین و دشمنان خدا و از طرفی تعابیر ویژه خود قرآن بر برخورد با دشمنان دین و به دوستی نگرفتن آنها. به نظر می رسد مهر و عطوفت حضرت دارای مراتبی بوده است که اوج این مهربانی با مؤمنین، و در بین مؤمنین کسانی که ایمان راسختری دارند و درجه ایمانشان بیشتر است به آنها عطوفت شدیدتر است.
در مراتب پایین تر رحمت حضرت شامل تمامی انسانهاست؛ آنان نیز چون آفریده خداوندند مورد مهر بیکران حضرتند. اما قضیه معاندین و دشمنان خدا فرق می کند. آنها نه تنها مستحق نگاه از روی عطوفت نیستند بلکه مستحق خشم غضب خداوند می باشند و چون سیره حضرت رسول غضب برای خداست نسبت به آنان غضب دارند نه مهربانی.