امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، با وجود اینکه ارزشمندترین معروف ها؛ یعنی امامت اهل بیت علیهم السلامنادیده گرفته شد، مردم در برابر انحراف های اخلاقی و اعتقادی واکنش نشان می دادند و حتی گاه افراد، انحراف های خلیفه را نیز به او گوشزد می کردند و این کار را از حقوق مسلّم خود می دانستند. خلفا نیز با تشکیل نهاد نظارتی «حِسبه»، ارزش های دینی را حفظ کردند.
«حِسْبه» به معنای «عمل حساب»1 است و «مُحْتَسِب» کسی بود که بر رفتار مردم نظارت می کرد و از آنها می خواست در عمل به واجبات کوتاهی نکنند و محرمات را ترک کنند. شاید بتوان نخستین حساب رسی دقیق رسمی را مربوط به زمان پیامبر دانست. آن حضرت پس از فتح مکه، سعید بن عاص را بر بازار مکه گمارد2 و همین انتصاب، به معنای نظارت وی بر فعالیت های بازرگانی مکه قلمداد شد. پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز خلفا خود، اداره تشکیلات حِسبه را برعهده گرفتند. دایره حسبه در زمان های بعد، چنان گسترده شد که بر همه امور مردم نظارت می کرد.


دسته:

تاریخ : [ 1395/7/27 ] [ 14:31 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


پیشینه امر به معروف و نهی از منکر، به آفرینش آدم برمی گردد و از همان روزی که شیطان آدم را فریفت، مبارزه میان معروف و منکر شروع شد. نخستین منکر را ابلیس مرتکب شد و در برابر فرمان پروردگار تکبر ورزید و نخستین نهی از منکر را حضرت حق انجام داد، چنان که در قرآن می خوانیم:
قالَ ما مَنَعَکَ ألاّ تَسْجُدَ إذْ أمَرْتُکَ قالَ أنا خَیْرٌ مِنْهُ. (اعراف: 12)
فرمود: «چون تو را به سجده امر کردم، چه چیز تو را بازداشت از اینکه [بر آدم] سجده کنی؟» گفت: من از او بهترم.
سپس شیطان کار ناشایست خود را با سخن «مرا از آتش آفریدی و او را از گل» توجیه کرد. ازاین رو، پس از ابلیس، همه کسانی که رفتاری ناپسند دارند، برای کردار خود بهانه می آورند. با این مقدمه، می توان همه پیامبران الهی را آمران به معروف و ناهیان از منکر دانست. در آیات قرآن مجید، از چگونگی دعوت پیامبران و رفتار ناشایست مخالفان آنان سخن گفته شده است. برای نمونه، چگونگی دعوت حضرت نوح خواندنی است. آن حضرت از مردم خواست از حلال خدا استفاده کنند و از شیطانی که دشمن آشکار آنان است و آنان را به بدی و زشتی فرمان می دهد، پیروی نکنند1 و از یاران آتش نباشند.2 حضرت نوح مردم را از عذاب دردناک الهی ترساند3 و مردم در مقابل، او را دیوانه،4 ریاست طلب5 و دروغگو6 خواندند.


دسته:

تاریخ : [ 1395/7/26 ] [ 14:29 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


عربستان، شبه جزیره بزرگی است که در جنوب غربی آسیا قرار دارد و مساحت آن سه میلیون کیلومتر مربع است، یعنی تقریباَ دو برابر مساحت ایران و 6 برابر فرانسه و 10 برابر ایتالیا و 80 برابر سویس می باشد.
این شبه جزیره، به طور مستطیلِ غیر متوازی الاضلاع است که از شمال به فلسطین و صحرای شام؛ از مشرق به حیره و دجله و فرات و خلیج فارس؛ از جنوب به اقیانوس هند و خلیج عمان؛ و از مغرب به بحر احمر محدود می شود.
بنابراین، از طرف مغرب و جنوب به وسیله دریا، و از شمال و مشرق به وسیله صحرا و خلیج فارس محصور شده است.
از زمانهای گذشته این سرزمین را به سه بخش تقسیم کرده اند: 1. بخش شمالی و غربی که « حجاز » می نامند. 2. بخش مرکزی و شرقی که آن را « صحرای عرب» می گویند. 3. بخش جنوبی که « یمن » نامیده می شود.
در داخل شبه جزیره، صحراهای بزرگ و شنزارهای گرم و تقریباً غیر قابل سکونت فراوان است. یکی از این صحراها، صحرای «بادیه سماوه» است که امروز به آن « نفوذ » گفته می شود؛ و دیگر صحرای وسیعی است که تا خلیج فارس امتداد دارد، و نام امروز آن « الربع الخالی » است، و سابقاً به قسمتی از این صحراها « احقاف » و قسمت دیگر را « دهنا » می گفتند.
در اثر این صحراها، یک سوّم مساحت شبه جزیره را، سرزمینهای بی آب و علف که قابل سکونت نیست، تشکیل می دهد. فقط گاهی، در اثر بارندگی در قلب صحراها، آبهای مختصری پیدا می شود و پاره ای از قبایل عرب، مدت کمی شتر و چارپایان خود را برای چرا به آنجا می برند.
هوای شبه جزیره، در صحراها و سرزمینهای مرکزی بسیار گرم و خشک و در سواحل، مرطوب و در پاره ای از نقاط معتدل است،و در اثر بدی آب و هوا، جمعیت آن از پانزده میلیون نفر تجاوز نمی کند.
در این سرزمین، یک سلسله کوه هایی است؛ که از طرف جنوب به طرف شمال کشیده شده، و آخرین ارتفاع آنها در حدود 2470 متر است.


دسته: زندگی نامه پیامبر اعظم

تاریخ : [ 1395/7/26 ] [ 10:53 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]

ادامه مطلب
امر به معروف و نهی از منکر، فراتر از اهمیت، برای جامعه ضرورت دارد و در دین اسلام واجب شمرده شده و در زمره واجبات ده گانه شرعی1 است و چنانچه امر به معروف و نهی از منکر از جامعه رخت بربندد، جامعه دینی فرو خواهد ریخت. سبب برتری جامعه دینی نیز امر به معروف و نهی از منکر است و اگر این دو فریضه در جامعه مسلمانان ترک شود، افتخار به مردم آنان با عنوان امت بهتر نیز بی معناست، چنان که در قرآن آمده است:
کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ. (آل عمران: 104)
شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید؛ به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید.
امر به نیکی و بازداشتن از گناهان ، فقط به سود مسلمانان نیست، بلکه همه افراد جامعه با هر گرایش و آیینی از آن بهره می برند. پس خداوند در قرآن تأکید می کند که شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید.
ترویج زیبایی ها و برخورد با زشتی ها، جامعه ای زیبا و به دور از تنش می سازد. در جوامع انسانی که آموزه های زیبایی چون امر به معروف و نهی از منکر فراموش شده اند، انسان ها به صورت افراد جدا از هم، در اجتماع زندگی می کنند. هر چند در تعاریف جامعه شناختی، کسانی که در یک جامعه زندگی می کنند و با یکدیگر کنش متقابل دارند و از هنجارها و ارزش های مشترک پیروی می کنند، زندگی جمعی دارند، ولی در حقیقت، آنان فقط زندگی کردن در جمع را تجربه می کنند و از زندگی جمعی محرومند.
در فرهنگ دینی ما «بنی آدم اعضای یکدیگرند». ازاین رو، برای سالم ماندن هر عضو، همه می کوشند. انسان مسلمان نمی تواند در برابر غرق شدن انسان دیگر در گرداب گناه و تباهی بی توجه باشد. او به خوبی می داند اگر همسایه اش فاسد شود، خانه او نیز در امان نخواهد ماند و در نتیجه، جامعه نیز رو به فساد و تباهی خواهد رفت. هدف و تلاش مسلمان دردمند، سالم سازی جامعه است؛ جامعه ای که زشتی ها در آن زیبا شمرده نشوند. چنین فردی به زشتی های خصوصی و محدود به خانه افراد اعتراض نمی کند، بلکه از فراگیر شدن زشتی در جامعه جلوگیری می کند.
سرانجام افراد و جوامعی که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش می کنند، نابودی است. خداوند در قرآن، ضمن نکوهش بنی اسرائیل به دلیل بی توجهی به زشتی ها، می فرماید:
کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ. (مائده: 79)
یکدیگر را از کار زشتی که مرتکب می شدند، باز نمی داشتند، راستی چه بد بود، آنچه می کردند.
بر اساس آیات قرآن، خداوند کسانی را که در راه او به پاخیزند، نجات می دهد. ازاین رو، هرگاه قومی دچار عذاب الهی می شد، گروهی که ستم کاران را پند می داد، از عذاب پروردگار نجات می یافت.2
چکیده سخن آنکه برای اینکه جامعه اسلامی، اسلامی بماند و آرامش و اطمینان در آن فراگیر شود، باید مردم و حکومت به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ورزند و گروهی به طور ویژه به این مهم بپردازند، چنان که در آیه ای از قرآن آمده است:
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ إلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (آل عمران: 104)
و باید از میان شما، گروهی [مردم را] به نیکی دعوت و به کار شایسته تشویق کنند و از زشتی باز دارند و آنان، همان رستگارانند.
وظیفه عمومی مردم، دعوت به نیکی است، ولی حکومت اسلامی نیز وظیفه دارد، خود، به امر به معروف و نهی از منکر بپردازد و زمینه را برای مردم فراهم کند. حکومت دینی باید به گونه ای برنامه ریزی کند که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه رواج یابد. خداوند در آیه ای از قرآن در این باره می فرماید:
الَّذینَ إنْ مَکَّنّاهُمْ فی اْلأَرْضِ أقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ. (حج: 41)
همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز به پا می دارند و زکات می دهند و [دیگران را] به کارهای پسندیده تشویق می کنند و از کارهای ناپسند باز می دارند.
کسانی که برای گسترش نیکی ها می کوشند، نباید از نکوهش مردم بهراسند و چنانچه هدف آنها جلب خشنودی خدا باشد، خداوند راه را برای آنان هموار می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهمی فرماید:
هر که اطاعت خدا را بر ناخشنودی مردم ایثار کند، خداوند او را از دشمنی هر دشمنی و حسادت هر حسودی و ستم هر ستم کاری بسنده می کند و همواره خداوند عزوجل یاور و پشتیبان اوست.3



دسته:

تاریخ : [ 1395/7/25 ] [ 14:28 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


اهمیت امر به معروف و نهی از منکر با اهمیت دین یکسان است؛ زیرا همه آموزه های دینی، معروف و همه منکرات، پدیده غیردینی به شمار می روند. ازاین رو، دعوت همه پیامبران خدا امر به معروف است.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، نشانه دین داری را نهی از منکر می دانست و فرمود: «خدا از مؤمن ناتوان بی دین نفرت دارد.» پرسیدند: کدام مؤمن دین ندارد؟ حضرت فرمود: «آن که نهی از منکر نمی کند».1
در دین مبین اسلام، مؤمن مقامی برتر از مسلمان دارد و افزون بر بیان شهادتین، به خدا ایمان قلبی دارد، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله مؤمنی را که نهی از منکر را ترک کرده است، دین دار نمی داند. آن حضرت در حدیث دیگری نهی از منکر را نشانه خرد دانسته و فرموده است:
خدا از مؤمن ناتوان بی خرد نفرت دارد و می فرماید: او کسی است که نهی از منکر نمی کند.2
بنابراین، نهی از منکر کردن نشانه دین داری و عقل است و آنان که ارزش دین و خرد را دریافته اند، بی تردید اهمیت نظارت همگانی را نیز درمی یابند.
در قرآن مجید یکی از برتری ها و تفاوت های مؤمنان بر منافقان، این گونه بیان شده است که مؤمنان به کارهای پسندیده فرمان می دهند و منافقان، مردم را به کارهای ناپسند وامی دارند، چنان که در آیه ای می خوانیم:
مردان و زنان دو چهره، همانند یکدیگرند، [همدیگر را] به کار ناپسند وا می دارند و از کار پسندیده باز می دارند و مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگرند که [همدیگر را] به کارهای پسندیده فرا می خوانند و از کارهای ناپسند باز می دارند. (توبه: 71)
زیبایی و ظرافت این گونه آیات، در این است که مردان و زنان منافق را همانند یکدیگر می داند، ولی مردان و زنان باایمان را دوست یکدیگر معرفی می کند. رسول خدا صلی الله علیه و آلهچنان به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت می داد که وقتی یکی از یارانش تصمیم گرفت خواب شب را بر خود حرام کند و از مردم کناره گیرد و به عبادت بپردازد، به او فرمود: «اگر با مردم نباشی، آن گاه چگونه آنها را امر به معروف و نهی از منکر می کنی؟»3 امیرمؤمنان، علی علیه السلام نیز امر به معروف و نهی از منکر را برتر از همه کارهای نیک می دانست و می فرمود:
همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدن به دریای پرموج پهناور است.4



دسته:

تاریخ : [ 1395/7/24 ] [ 14:27 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


واژه شناسان، دو واژه امر و نهی را ضد یکدیگر می دانند و «أمر» را «ضدّالنهی»1 و «نهی» را «خلاف الأمر»2 معنا کرده و نوشته اند: «نهی به معنای بازداشتن»3 است. بنابراین، می توان امر را به معنای دستور دادن و «نهی» را به معنای بازداشتن از کاری دانست. از آن جا که این دو واژه در زبان فارسی پرکاربرد است، از توضیح بیشتر آن خودداری می کنیم.
دو واژه مهم دیگر «معروف» و «منکر» است که آن دو نیز متضاد یکدیگرند4 و چنانچه معنای یکی از آنها به درستی و روشنی بیان شود، مفهوم دیگری نیز روشن می شود.
«معروف» به معنای شناخته شده، پسندیده و نیک است و سبب آرامش جان می شود،5 در حالی که «منکر» به معنای ناشناخته، انکار شده، ناپسند و زشت است و جان آدمی از او کناره گیری می کند.6
این دو واژه میان حدیث پژوهان معنایی ویژه یافت. آنان معروف را به معنای اسم جامع هر کاری دانستند که اطاعت خدا، تقرب الهی و نیکی به مردم را در پی دارد.7 راغب اصفهانی، غریب نگار قرآن، می نویسد:
معروف، آن چیزی است که عقل و شرع، آن را به نیکی و خوبی می شناسد و معرفی می کند و منکر، آن چیزی است که عقل و شرع آن را ناپسند می دارد.8
راغب در تعریف خود، معیار شناخت معروف و منکر را عقل و شرع معرفی می کند. در متون روایی شیعه همین معیار به گونه ای رساتر دیده می شود. برای مثال، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهسخن خود را معروف و مخالفت با آن را منکر می شمارد و همراهی با امام معصوم علیه السلامرا شرط صحت معروف می داند.9
با توجه به آنچه گذشت، امر به معروف؛ یعنی نهادینه کردن و تشویق به کارهای نیک و پسندیده و نهی از منکر؛ یعنی بازداشتن از کارهای زشت و ناپسند که پیشوایان معصوم علیهم السلامهمه این نیکی ها و زشتی ها را در آموزه های خود به ما شناساندند و عقل نیز ما را در شناخت نیکی ها و بدی ها راهنمایی می کند.


دسته:

تاریخ : [ 1395/7/23 ] [ 14:19 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


پیش تر گفتیم چهارگونه نظارت در اسلام وجود دارد: نظارت الهی؛ نظارت وجدانی؛ نظارت نهادی و نظارت همگانی که نوعی از همان نظارت بیرونی، ولی فراگیر است. حال این پرسش مطرح است که کدام نوع نظارت در زمان پیامبر تحقق یافت؟
نخستین مفهومی که از نظارت به طور مطلق به ذهن می آید، کنترل زیردستان از سوی مقام بالاتر است و این فرصت برای پیامبر، کمتر از چهار سال بود؛ زیرا آن حضرت در مکه حکومت تشکیل نداد و رخ دادن نبردهای گوناگون میان مسلمانان و کفار نیز در سال های آغازین اسلام در مدینه، فرصتی برای اعزام کارگزاران و نظارت رسمی بر رفتار آنان نگذاشت. با این حال، اهتمام رسول خدا صلی الله علیه و آله به کنترل نیروها و سفارش های مهم ایشان، سبب شد تشکیلات اداری «حِسْبه» و فرهنگ نصیحت به سردمداران، به عنوان شیوه های نظارتی حکومت اسلامی شمرده شود و تا سال ها ادامه یابد. نامه های امام علی علیه السلامو عبارت هایی مثل «بَلَغنی؛ مرا رسید» و مانند آن بیانگر استفاده از سیستم نظارت نهادی است که ریشه در آموزه های پیامبر دارد.
برخی روایت های موجود، حساسیت و تأکید رسول خدا صلی الله علیه و آله بر نظارت را نشان می دهد، چنان که دراین باره گفته اند: «یسأَلُ النّاسَ عَمّا فِی النّاسِ؛ [پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله] از مردم درباره آنچه میانشان رخ می داد، می پرسید».1


دسته:

تاریخ : [ 1395/7/22 ] [ 14:18 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


کفر و ایمان از دیر باز بوده و هست

توهین به پیامبران الهی ذره یی از لطف بشریت بر فرستادگان خداست

اما روی صحبتم با خودمان است

روی صحبتم با مسلمانان پوشالی و به ظاهر مسلمان و به ظاهر عاشق پیامبر است

اسلام بیش از آنکه از دشمنان خود ضربه بخورد از منافقین و به ظاهر مسلمانان ضربه خورده است

خود ما ایرانی ها که دم از عشق به پیامبر میزنیم کدامیمان پیامبر (ص) گونه زندگی میکنیم؟

به راستی کدامیمان آن حضرت (ص) را الگو و پیشوای خود قرار داده ایم؟

تجمل گرایی نمیکنیم؟

دروغ نمیگوییم؟

ربا نمیخوریم؟

گناه نمیکنیم؟

ازدواج را آسان میگیریم؟

زنا نمیکنیم؟

رشوه نمیگیریم؟

دنیا پرست نیستیم؟

ریا نمیکنیم؟

عشق به پیامبر نباید شعار باشد

نباید تظاهرات باشد برای یک کاریکاتور

کسی که عاشق پیامبر است قیام میکند بر علیه هر آنچه مورد غضب پیامبر (ص) و خدای اوست

 

پ.ن:

بنده مخالف کفر زدایی نیستم.

این متن صرفا نظر شخصی بنده نسبت به اتفاقات اخیر است و از نشر و کپی این مطلب راضی نیستم.


دسته:

تاریخ : [ 1395/7/21 ] [ 5:30 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


نمیشه عاشق بود و فقط نوشت...


دسته:

تاریخ : [ 1395/7/21 ] [ 2:36 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X