امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

قران کریم به صراحت، از صبر و نماز، به عنوان دو منبع مهم در کنترل استعانتی یاد کرده است: إِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرینَ. (بقره: 153) از صبر و نماز کمک بخواهید که خداوند با صابران است. در تفسیر این آیه، اشاره شده که منظور از صبر، روزه است. بحث از روزه، فرصت مناسب خود را می خواهد، ولی می توان گفت که با روزه گرفتن، توان مقاومت انسان افزایش می یابد. انسان روزه دار، به اختیار خود، بسیاری از چیزهایی را که برای او خوشایند است، ترک می کند و رنج محروم بودن را بر خود هموار می سازد. این، تمرینی است برای افزایش توان بردباری. افزون بر این، توجه خداوند نیز نصیب انسان روزه دار می شود که این، خود بر توان مقاومت انسان می افزاید. از سوی دیگر، نماز، برقراری پیوند با خداست؛ خداوندی که هم مهربان است هم مقتدر و هم شکست ناپذیر. ارتباط با چنین منبع رحمت و قدرتی، پشتوانه بسیار مهمی به شمار می رود که انسان را همانند فولاد، مقاوم می سازد. ازاین روست که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هرگاه اندوهگین می شد، به نماز پناه می برد. در سیره آن حضرت چنین آمده است: کان رَسُولُ اللّه  صلی الله علیه و آله إِذا حَزَنَهُ أَمرٌ فَزَعَ أِلَی الصَّلاةِ.1 پیامبر این گونه بود که هرگاه چیزی او را اندوهگین می ساخت، به نماز پناه می برد. و در نقل دیگری آمده است: کانَ اَلنَّبِیُ إِذا حَزَنَهُ أَمْرٌ اسْتَعانَ بِالصَّومِ وَ الصَّلاةِ.2 پیامبر اکرم این گونه بود که هرگاه چیزی ایشان را ناراحت می ساخت، از روزه و نماز کمک می گرفت.



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/20 ] [ 18:16 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


تعدیل لذت جویی، از دیگر عوامل کنترل موقعیت ناخوشایند و تحقق صبر است. کنترل تعدیلی، یعنی مهار کردن موقعیت ناخوشایند و مدیریت کردن آن از راه تعدیل کردن لذت جویی. طبیعت لذت این است که از درد و رنج، گریزان است. به همین سبب، اگر لذت جویی، رکن زندگی انسان شود، تحمل سختی ها دشوار خواهد بود. سختی ها گریزناپذیرند و انسان لذت طلب، در برابر آنها زمین گیر و تنیدگی او مهارناپذیر می شود. ما لذت را برای راحتی می خواهیم و همین لذت گرایی، به عاملی برای افزایش فشارهای روانی تبدیل خواهد شد. ادیت ویکوف جولسون، استاد روان شناسی دانشگاه جورجیا در این باره می نویسد: فلسفه کنونی ما درباره بهداشت روان، بر این پایه استوار است که مردم باید شاد و خوشحال زندگی کنند و غم و اندوه، نشانه ناسازگاری و عدم انطباق با زندگی است. این اعتقاد و نظام ارزش ها باید خود را در برابر کسانی که درد و رنجی اجتناب ناپذیر دارند، مسئول بداند؛ زیرا این شیوه اندیشه موجب می شود که افراد دردمند، به خاطر اینکه شاد نیستند، اندوهناک نیز بشوند.1 اکنون بهتر می توان فهمید که چرا دین، مرکز ثقل آموزه های زندگی سازِ خود را لذت قرار نداده است. لذت محوری که ویژگی فرهنگ مادی به ویژه فرهنگ غربی است، نتیجه ای جز اندوه بیشتر ندارد. راه چاره این است که محور بودن لذت جویی از میان برود. انسان برایاینکه لذت ببرد، باید لذت طلب نباشد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/19 ] [ 18:12 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


از دیگر راه های کنترلی، پذیرش موقعیت ناخوشایند و ستیز نکردن با آنهاست. یکی از واقعیت های سختی ها، «برگشت ناپذیری» آنهاست. سختی ها براساس تقدیر الهی شکل می گیرند و تقدیر الهی بر اساس حکمت ومصلحت انسان ها رقم می خورد. ازاین رو، وقتی پدیده ناخوشایندی فرا رسد، تا مأموریت خود را انجام ندهد و به هدف های خود دست نیابد، باز نخواهد گشت. با این حال، تلخی سختی ها و سختی گریزی انسان به گونه ای است که آدمی را به تلاش برای از بین بردن حادثه ناخوشایند و بازگشت به دوران خوشایند پیشین وامی دارد. همان گونه که دوست داریم دوران خوشایند زندگی همواره وجود داشته باشد و هرگز پایان نیابد، دوست داریم حادثه های ناخوشایند نیز هرگز وجود نداشته باشند و هیچ گاه فرانرسند. ازاین رو، هنگام رویارویی با یک پدیده ناخوشایند، بیشتر به حذف حادثه می اندیشیم تا مدیریت آن و مایلیم به سرعت، وضعیت را به حالت گذشته خود برگردانیم. در چنین فضایی، پدیده «جنگ با سختی ها» به وجود می آید. به ستیز با سختی ها برمی خیزیم تا آنها را از صحنه روزگار حذف کنیم و شرایط را به وضعیت عادی برگردانیم. این در حالی است که این ستیزه جویی هیچ تأثیری در تغییر وضعیت و تبدیل آن از ناخوشایند به خوشایند نخواهد داشت. بنابراین، بهترین راه این است که سختی ها را به عنوان یک واقعیت بپذیریم و موقعیت ناخوشایند را مهار و مدیریت کنیم. معاذ بن جبل یکی از اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است که با از دست دادن فرزند خود بی تاب شد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نامه ای به وی نوشت و مصیبت فرزندش را به وی تسلیت گفت. حضرت در بخشی از نامه، به دو مسئله مهم اشاره می فرماید: یکی «اجتناب ناپذیری سختی ها» است و دیگری «برگشت ناپذیری سختی ها» و بدین سان، با این کلام او را آرام می سازد: وَ اعْلَمْ أَنَّ الْجَزَعَ لا یَرُدُّ مَیِّتاً و لایَدْفَعُ قَدَراً، فأَحْسِنِ الْعَزاءَ وَ تَنَجَّزِ الْمَوعُودَ فَلا یَذْهَبَنَّ أسَفُکَ عَلی ما لازِمٌ لَکَ ولِجَمِیعِ الْخَلْقِ، نازِلٌ بِقَدَرِهِ.1 بدان که بی تابی کردن، نه مرده را برمی گرداند و نه تقدیر را دفع می کند. پس به نیکی، عزادار باش و وعده الهی را قطعی بدان و نسبت به آنچه بر تو و بر همه مردم حتمی است و به تقدیر الهی نازل شده، تأسف نخور. درباره این اصل، در متون دینی سخنان فراوانی از دیگر معصومان علیهم السلام وجود دارد که فرصت طرح آنها در این مجال نیست.



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/18 ] [ 18:10 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


یکی از راه های کنترل موقعیت ناخوشایند و تحقق صبر، هماهنگی میان انتظارها با واقعیت هاست. در حقیقت، کنترل هماهنگی؛ یعنی مهار کردن موقعیت های ناخوشایند از راه هماهنگ سازی انتظارات با واقعیت ها. انسان زمانی از روی دادن سختی ها به تنیدگی و نارضایتی دچار می شود که انتظارش برآورده نشده باشد. بنابراین، انتظار ما تعیین کننده است، دنیاست. از دنیا واقعیت، این است که سختی ها اجتناب ناپذیرند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: «مَعَ کُلِّ فَرْحَةٍ تَرْحَةُ؛ با هر خوشی ای، رنجی هست».1 انتظار اگر با واقعیت هم خوانی داشته باشد، نارضایتی را در پی نخواهد داشت. معمولاً کسانی که از زندگی ناراضی اند، تصور و انتظارشان از دنیا واقع گرایانه نیست. به همین سبب، رسول خدا صلی الله علیه و آلهبرای ایجاد هماهنگی در این زمینه، واقعیت ها را برای دیگران بیان می کرد. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفارش های آموزنده خود به امیرمؤمنان،علی علیه السلامفرمود: یا عَلِیُّ! ما مِنْ دارٍ فِیها فَرْحَةٌ إِلّا یَتبَعُها تَرْحَةٌ.2 یا علی! هیچ خانه ای را خوشی فرانمی گیرد، مگر آنکه رنجی به دنبال خواهد داشت. یا در کلام دیگر می فرماید: أَیُّهَا النّاسُ! هذِهِ دارُ تَرَحٍ لا دارُ فَرَحٍ وَ دارُ الْتِواءٍ لا دارُ اسْتِواءٍ، فَمَنْ عَرَفَها لَمْ یَفْرَحْ لِرَجاءٍ وَ لَمْ یَحْزَنْ لِشَقاءٍ.3 هان ای مردم! این [دنیا]، خانه رنج است، نه خانه سرور و خانه ای است پیچیده. نه خانه ای ساده ازاین رو، هر کس آن را بشناسد، با برآورده شدن آرزویی مسرور نمی شود و با ناکام شدن، محزون نمی شود. حضرت در این بیان نورانی، نخست به معرفی واقعیت دنیا می پردازد سپس به نقش شناخت و آگاهی یابی از این واقعیت اشاره می کند و می فرماید که هماهنگی شناخت انسان با واقعیت دنیا سبب می شود نه از خوشی هایش، سرمست و نه از ناخوشی هایش، غمین و افسرده شویم.



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/17 ] [ 18:9 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


اگر به کسی اتهام قتل وارد می شد، او را بازداشت موقت می کرد تا اتهام وی بررسی شود. امام صادق علیه السلاممی فرماید: إِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کانَ یَحْبِسُ فِی تُهْمَةِ الدَّمِ سِتَّةَ أَیّامٍ فَإنْ جاءَ أَوْلِیاءُ الْمَقْتُولِ بِبَیَّنَةٍ وَ إلاّ خَلّی سَبِیلَهُ.1 شیوه پیامبر این بود که اگر به کسی اتهام قتل می زدند، متهم را شش روز بازداشت می کرد. اگر در این شش روز، اولیای مقتول دلیل و مدرکی مبنی بر قاتل بودن او می آوردند، آن شخص را مجازات می کرد، ولی اگر نمی توانستند در این شش روز مدرک بیاورند، او را آزاد می گذاشت.



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/17 ] [ 17:41 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


چنان که از روایات برمی آید، سوگند باید به یکی از اسمای خداوند متعال باشد که تنها در این صورت، اثبات یا انکار حق می کند. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: یکی از پیامبران به خداوند شکایت کرد و گفت: چگونه در مواردی که شاهدی وجود ندارد، قضاوت بکنم؟ خداوند به او فرمود: آنها را به نام من سوگند بده.1 موعظه کردن به هنگام سوگند خوردن و ترساندن از عاقبت سوگند دروغ از سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بود. بدین ترتیب، در بسیاری از اوقات، سوگندخورنده از فرجام کار خود می ترسید و سوگند نمی خورد. نقل شده است روزی امرؤالقیس با مردی از قبیله حضرموت درباره قطعه زمینی اختلاف پیدا کردند و برای داوری به پیش پیامبر رفتند. پیامبر خطاب به امرؤالقیس فرمود: «آیا دلیل و مدرکی بر صدق ادعای خویش داری؟» امرؤالقیس عرض کرد: نه. پیامبر فرمود: «پس آن مرد سوگند خورد که زمین مال اوست تا به نفع او حکم کنم». امرؤالقیس عرض کرد: ای پیامبر خدا، در این صورت او زمین مرا صاحب می شود. پیامبر فرمود: «اگر او با سوگند خوردن، زمین تو را تصاحب کند، از کسانی خواهد بود که خداوند در روز قیامت به او نگاه نخواهد کرد و او را پاکیزه نخواهد داشت و عذابی دردناک او را فرا خواهد گرفت.» آن مرد با شنیدن سخنان پیامبر، آن قطعه زمین را به امرؤالقیس واگذار کرد.2



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/16 ] [ 17:36 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


قضاوت، روند پیچیده ای است که به تأمل و دقت بیشتر نیاز دارد. قاضی باید کاملاً منطقی و خردمندانه به کار قضاوت بپردازد. ازاین رو، لازم است از همان ابتدا، تحت تأثیر احساسات و ظاهرسازی طرفین قرار نگیرد، بلکه کاملاً به ادله مستندات دو طرف دعوا گوش فرا دهد و سپس تصمیم گیری کند. ادله و سخنان شاکی هرچند بسیار منطقی و دل نشین به نظر آید و شهود فراوانی نیز به درستی سخن او شهادت بدهند، ولی باید توجه داشت که متهم نیز دفاعیات و ادله ای برای خود دارد که نباید بدان بی توجه بود. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، «گوش فرا دادن قاضی به سخنان هر دو طرف» را اصل مهمی در دادرسی می دانست و می فرمود: إِذا تَقاضَی إِلَیْکَ رَجُلانِ فَلا تَقْضِ لِلْأَوَّلِ حَتّی تَسْمَعُ مِنَ الْاخَرِ، فَإِنَّکَ إِذا فَعَلْتَ ذلِکَ تَبَیَّنَ لَکَ الْقَضاءُ.1 زمانی که دو نفر پیش تو برای قضاوت آمدند، (به محض شنیدن سخنان اولین نفر) حق را به او نده و به سود او حکم مکن، بلکه سخنان نفر دوم را نیز بشنو؛ زیرا اگر به سخنان هر دو نفر گوش فرا دهی، امر قضاوت میان آن دو بر تو روشن و آشکار خواهد شد. چنان که در این روایت تصریح شده است، شنیدن ادله هر دو طرف سبب می شود قاضی در قضاوت خود به خطا نرود و دچار تردید نشود. از حضرت علی علیه السلام نیز نقل شده است: زمانی که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله مرا برای قضاوت کردن به شهر یمن می فرستاد، فرمود: «هنگام قضاوت کردن، حکم خود را پیش از شنیدن سخنان هر دو طرف، صادر نکن». پس از به کار بستن این سخن پیامبر، دیگر در هیچ قضاوتی شک نکردم.2



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/15 ] [ 17:5 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


قضاوت برای رسیدن به عدل و داد و فروکش کردن خصومت میان طرفین نزاع است. برای تحقق این هدف، قاضی باید برابری را کاملاً میان طرفین رعایت کند. مقام و منصب یا ثروت کسی نباید سبب شود که قاضی در دادرسی، احترام و توجه بیشتری به او روا دارد. این کار سبب می شود طرف مورد احترام با آسودگی خاطر و به خیال اینکه قاضی حق را به او می دهد، به اقامه دعوا یا دفاع از خود بپردازد و در عوض، طرف مقابل او، دست و پای خویش را گم کند و اطمینان خود را به سلامت قضاوت از دست بدهد. در نتیجه، در دفاع از حق خود دچار تزلزل و پریشانی خاطر می شود. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بر رعایت برابری در دادرسی تأکید ویژه ای داشت و هر گونه احترام و توجه قاضی به یکی از طرفین دعوا را ممنوع می دانست. گفته اند: نَهَی (النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله) اَنْ یُحابِیَ الْقاضِی أَحَدَ الْخَصْمَیْنِ بِکَثْرَةِ النَّظَرِ وَ حُضُورِ الذِّهْنِ وَ نَهی عَنْ تَلْقِینِ الشُّهُودِ.1 پیامبر نهی کرد از اینکه قاضی نسبت به یکی از طرفین مخاصمه بیشتر نگاه کند و نسبت به او حضور ذهن داشته باشد و نیز نهی کرد از اینکه قاضی مطلبی را به شهود القا کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنان بر رعایت برابری تأکید داشت که می فرمود: مَنِ ابْتُلِیَ بِالْقَضاءِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ فَلا یَرْفَعْ صَوْتَهُ عَلی أَحَدِ الْخَصْمَیْنِ ما لَمْ یَرْفَعْ عَلیَ الْاخَرِ.2 کسی که میان مسلمانان قضاوت می کند، نباید بر یک طرف داد بزند، چنان که بر طرف دیگر داد نزده است. روزی مردی به خانه علی علیه السلام رفت و چند روزی میهمان آن حضرت بود. سپس نزد ایشان دعوایی را مطرح کرد که پیش تر (از روز اول ورودش) با حضرت در میان نگذاشته بود. حضرت فرمود: «آیا تو شاکی هستی؟» عرض کرد: آری. امام فرمود: از پیش ما برو؛ زیرا «فَإِنَّ رَسُولَ اللّه ِ نَهی اَنْ یُضافَ الْخَصْمُ الاّ وَ مَعَهُ خَصْمُه؛ رسول منع فرموده است از اینکه شاکی بدون حضور طرف دعوایش، میهمان قاضی باشد».3 بر همین اساس، فقیهان در باب آداب قضا بر رعایت برابری همه جانبه تأکید کرده و فرموده اند که قاضی باید به یک اندازه، به سخن طرفین گوش فرا دهد یا به آنها اجازه سخن گفتن بدهد. در احترام به دو طرف مثل سلام کردن و خوش رویی نیز باید برابری را رعایت کند. حتی مستحب است قاضی در قلب خود، هر دو سوی پرونده را برابر بداند و اگر یکی از طرفین پرونده دارای شرافت و بزرگی باشد و قاضی بخواهد به او احترام بکند، باید عین همان احترام را برای طرف مقابل نیز انجام دهد.



دسته:

تاریخ : [ 1395/4/14 ] [ 17:4 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X