امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

جنگ برای پیامبر خدا هیچ گاه هدف اصلی نبود. از جنگ باید به عنوان وسیله ای برای رسیدن به درجه های بالا سود جست. در اسلام آنچه به نبرد معنا می بخشد، جنگ برای خداست. در بسیاری از فرمایش های نبوی به این نکته پی می بریم: اُغْزُوا بِاللّه ِ وَ فِی سَبِیلِ اللّه ِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللّه ِ.1 با نام خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا نبرد کنید. آنچه رزمندگان اسلام را از جنگ جویان دیگر جدا می سازد، خدایی بودن ایشان است. آنان باید با نام خدا و برای خدا جنگ کنند و جنگی که برای خدا باشد، طبیعی است بر اساس اصول دینی خواهد بود. ازاین رو، پیامبر خدا نام و یاد خدا را در آغاز جنگ و در طول مبارزه به رزمندگان یادآور می شد؛ زیرا مسلمان باید بداند برای چه و در کجا می رزمد. امام علی علیه السلام در گزارشی سخنان آغازین نبردهای پیامبر را بیان می کند.2 در این گزارش هشت خطی، هشت بار نام «اللّه » آمده است و این، بیانگر شیوه الهی پیامبر در جنگ است. بر پایه این گزارش، نبرد باید برای خدا و با یاد و نام او و بر اساس قانون وی اجرا شود و دشمن را باید به سوی خدا و فرستاده و دین او دعوت کرد. پس اگر دشمن بنای لجاجت گذاشت، بر پایه حکم الهی و با یاری خواستن از خدا، باید با وی جنگید. بر پایه همین اصل کلی است که پیامبر مسلمانان را به رعایت اخلاق اسلامی و مسائل معنوی دعوت می کند. در آغاز جنگ بدر، پیامبر در برابر سپاه اسلام قرار گرفت و پس از ستایش خدا چنین فرمود: اما بعد، من شما را به چیزی برمی انگیزم که خدایتان به آن برانگیخته است و شما را از چیزی نهی می کنم که خدایتان از آن نهی فرموده است. ... شما در منزلی از منازل حق قرار گرفته اید و خداوند متعالی از کسی چیزی نمی پذیرد، مگر اینکه برای رضای او باشد. همانا شکیبایی هنگام سختی، از چیزهایی است که خداوند به وسیله آن، اندوه را می زداید و از غم نجات می دهد. ... همانا وعده خدا حق، گفتار او راست و عقاب او شدید است. ... خدای زنده و پاینده؛ به او پشتیبانی داریم و به او پناه می بریم و بر او توکل می کنیم. خداوندا! من و همه مسلمانان را بیامرز.3



دسته:

تاریخ : [ 1395/6/20 ] [ 23:39 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


پیامبر خدا آن قدر از فضیلت شهادت سخن گفته بود که تمام مسلمانان خداجو، عاشق شهادت شده بودند. این شیوه تربیتی پیامبر سبب شد عرب های جاهلی که به زن و شهوت و اسب توجه داشتند، به مسلمانانی فداکار و شهادت طلب تبدیل شوند. آن حضرت در این باره می فرمود: سوگند به آن که جانم در دست اوست، دوست دارم در راه خدا کشته شوم، سپس زنده گردم و باز کشته شوم و بار دیگر زنده گردم و باز کشته شوم.1 پیامبر، شهادت طلبانی را تربیت کرد که سلاح جنگ را خود تهیه می کردند و برای حضور در جنگ، با اشک و اصرار از پدران خود اجازه می گرفتند و پیامبر را نیز راضی می کردند تا جواز شرکت در جنگ را به آنان بدهد. تاریخ، بسیاری از این گونه موردها را بیان کرده است. شهادت طلبی مسلمانان برای دشمنان نیز شگفت انگیز و ترس آفرین بود. در جنگ بدر، ابو اسامه جُشَمی، از طرف قریش برای شناسایی سپاه اسلام آمد. او وقتی سپاه کوچک مسلمانان را دید، بازگشت و به قریشیان گفت: «به خدا مردمی چابک هستند، نه شمار چندانی دارند و نه ساز و برگ و اسلحه ای! با این حال، به خدا سوگند، ایشان را گروهی دیدم که هرگز نمی خواهند به خانه خود برگردند. گروهی هستند طالب مرگ! هیچ پناه گاه و اتکایی جز شمشیر خود ندارند».2 پیامبر در جنگ بدر، پس از خروج از مدینه، در ناحیه بُقع (مکانی متصل به مدینه) لشکرگاه ساخت و برخی افراد کم سن را از شرکت در نبرد بازداشت. سعد بن ابی وقاص می گوید: در آن روز، پیش از آنکه پیامبر از ما سان ببیند، دیدم برادرم خودش را پنهان می کند. گفتم: ای برادر، تو را چه شود؟ گفت می ترسم پیامبر مرا ببیند و به واسطه کم سن و سالی مرا برگرداند و من دوست دارم به جنگ بیایم، شاید خداوند شهادت را روزی ام گرداند. چون عمیر از جلو پیامبر گذشت، حضرت سن او را کم دانست و فرمود که برگردد. او می گریست و به پیامبر اصرار می کرد. پس پیامبر به او اجازه شرکت داد. او به واسطه کوچکی اش نمی توانست بند حمایل شمشیر را گره بزند و من برای او چنین کردم. عمیر در حالی که شانزده سال داشت، در بدر به شهادت رسید.3 عشق به شهادت، در دل پیر و جوان ریشه دوانیده بود. در جنگ احد، عمرو بن جموح که پیرمردی لنگ بود، با چهار پسرش برای حضور در جنگ بحث می کرد. پسرانش برای جنگ راهی شدند و او را از جنگ بازداشتند. همسرش نیز او را منع می کرد که جهاد بر تو واجب نیست. عمرو گفت: عجب! فرزندانم به بهشت بروند و من نروم. او وسایل جنگی خود را برداشت و دعا می کرد: خدایا! مرا با خواری نزد خانواده ام برنگردان. سپس نزد پیامبر رفت و از فرزندان و خانواده اش شکوه کرد. پیامبر فرمود: «خداوند تو را معذور داشته و جهاد بر تو واجب نیست.» او اصرار کرد و آن حضرت به فرزندان عمرو گفت: «شما حق ندارید او را منع کنید. شاید خداوند شهادت را بهره او فرماید.» او در جنگ احد شرکت کرد و به همراه یکی از فرزندانش به شهادت رسید.4 عبداللّه  بن عمرو بن حزام (پدر جابر انصاری) نیز که از دوستان دیرین عمروبن جموح بود، عاشق شهادت بود و خواب خود را برای پیامبر بازگو کرد. پیامبر، بشارت شهادت را به او داد و عبداللّه  بسیار خوش حال شد و در احد به شهادت رسید. به طور کلی، پیامبر خدا با بنیان نهادن فرهنگ شهادت طلبی توانست بر دشمنان خود پیروز شود و بر وحشت آنان بیفزاید.



دسته:

تاریخ : [ 1395/6/19 ] [ 23:38 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


یکی دیگر از ویژگی های جنگ های پیامبر، جای گزین کردن نام های الهی به جای واژه های مرسوم عرب دوران جاهلیت بود. رجزهایی که معرفی کننده افراد بود، به رجزهایی بدل شده بود که رنگ و بوی دینی داشت و فرد را نیز معرفی می کرد. نسبت دادن هر کاری به خدا، جزو فرهنگ های دینی است که پیامبر آن را در جنگ ها اجرا می کرد. مسلمانان در جنگ احد از مشرکان بسیار آسیب دیدند و منتظر بازگشت آنها بودند. سعد بن ابی وقاص مأمور شد حرکات دشمنان را زیر نظر بگیرد و گزارش کند. او وقتی از بازگشت دشمنان یقین پیدا کرد، خوش حال شد و نزد پیامبر آمد و با شادمانی خبر بازگشت آنان را داد. پیامبر به او گفت: «آرام صحبت کن! جنگ، خدعه و فکر است. آیا برای بازگشت کافران باید چنین شادمان شد؟ ایشان را خدا برگرداند.»1 پیامبر نظیر این جمله را درباره بازگشت جمعی از کفار در غزوه خندق فرمود.2 پیامبر، پیروزی را به خدا نسبت می داد.

هنگامی که عرب ها در جنگ حمله می کردند یا بر دشمن پیروز می شدند، هلهله می کردند یا نعره می زدند و شعرهای پست و بی ارزش می خواندند. پیامبر به جای سخنان بیهوده، «أَللّه ُ أَکْبَرُ» را جای گزین کرد. مسلمانان هنگام پیروزی و کشتن کافران و تاختن سوی دشمن، «أَللّه ُ أَکْبَرُ» می گفتند. وقتی در جنگ احد، یکی از سرداران اسلام به هماوردخواهی ابوعامر، از لشکر کفار پاسخ داد و او را به دوزخ فرستاد، پیامبر خشنود شد و تکبیر گفت. مسلمانان نیز تکبیر گفتند و هم زمان به مشرکان حمله کردند.3 در جنگ خندق، نبرد امام علی علیه السلام با عمرو بن عبدود، به دلیل گرد و خاک ناپیدا بود و دو سپاه، جنگ تن به تن آنان را نمی دید، ولی وقتی صدای تکبیر امام علی علیه السلامشنیده شد، پیامبر دانست که عمرو به دست علی بن ابی طالب علیه السلامکشته شده است4 و مسلمانان با تکبیر پیامبر، «أَللّه ُ أَکْبَرُ» گفتند.

همچنین گفته اند پیش از این جنگ در محدوده ای که سلمان فارسی مشغول کندن خندق بود، سنگی بزرگ قرار داشت که پیامبر برای کندن آن، کلنگ به دست گرفت. آن حضرت با هر ضربه ای، «أَللّه ُ أَکْبَرُ» می گفت و مسلمانان نیز ندای تکبیر سر می دادند.5 این گونه تکبیر گفتن، در همه جنگ ها مرسوم شد و دیگر صدای هلهله و فریادهای بی معنا، از عرب های مسلمان شنیده نشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله همیشه به یاد خدا بود و برای اینکه مسلمانان را هم به این کار وا دارد، از عبارت هایی بهره می برد که یادآور نام خدا بود. هرگاه می خواست لشکر را صدا کند، می فرمود: «یا خَیْلَ اللّه ِ.»6 به فرماندهان خود گفته بود هرگاه خواستید رمزی برای نام شب یا جنگ ها برگزینید، از نام خدا بهره ببرید.7 خود حضرت نیز چنین می کرد. برای نمونه، یکی از رمزهای جنگ بدر، واژه «أَحَدٌ أَحَدٌ»8 بود.

پیامبر، یاری مشرکان را برای جنگ با دیگر مشرکان نمی پذیرفت.9 شاید بتوان این ایده را برگرفته از روحیه خدامحوری آن حضرت دانست.

 

1. مغازى تاریخ جنگ هاى پیامبر، صص 215 و 216.

2. همان، ص 350.

3. الطبقات الکبرى، ج2، ص38.

4. سبل الهدى و الرشاد، ج4، ص378.

5. بحارالانوار، ج20، ص189.

6. مغازى تاریخ جنگ هاى پیامبر، ص 350.

7. میزان الحکمة، ج6، ص2774، ح9449.

8. ابن کثیر، السیرة النبویة، ج 2، ص416.

9. در جنگ احد، گروهى از مشرکان هم پیمان با عبداللّه بن ابى، براى یارى مسلمانان بر مشرکان قریش، در لشکرگاه پیامبر شیخان حاضر شدند، ولى حضرت یارى آنها را نپذیرفت. (نک: الطبقات الکبرى، ج2، ص36)     


دسته:

تاریخ : [ 1395/6/18 ] [ 23:35 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


واژه مبارک شهید نیز جزو واژگان اسلامی است و بار ارزشی ویژه ای دارد. در مکتب اسلام، تنها به کسی شهید گفته می شود که در راه خدا جهاد کند و کشته شود. بنابراین، به کسانی که تنها برای وطن و بدون هیچ انگیزه دینی کشته شوند، شهید نمی گویند، هرچند تلاش آنان قابل ستایش است. در قرآن، عبارت «أَلْقَتْلُ فِی سَبِیلِ اللّه ِ» و در روایات، افزون بر این عبارت، از واژه «أَلشَّهادَة» برای شهید استفاده شده و از دیدگاه اسلام، جایگاه شهیدان جزو بالاترین مراتب نیکوکاران است.1 همچنین قرآن آنان را زنده می داند و می فرماید: «به کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده مگویید، بلکه آنها زنده اند.» (بقره: 154) و «نزد پروردگارشان روزی می خورند». (آل عمران: 169) حیات معنوی شهیدان سبب شده است که بخشی از احکام اموات را نداشته باشند؛ چه اینکه فرموده اند: «بدن شهید پاک است، کفن نیاز ندارد، غسل نمی خواهد و در قبر از او سؤال نمی شود».2



دسته:

تاریخ : [ 1395/6/17 ] [ 23:34 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


به هر کوششی که برای بزرگداشت حق انجام گیرد، جهاد گویند.1 اگر این کوشش در قالب حرکت نظامی باشد، همان نبردهای دفاعی یا ابتدایی است که مسلمانان برای حفظ دین یا گسترش آن در پیروی از امام و رهبر خویش انجام می دهند. این واژه، اصطلاحی شرعی است که اسلام آن را برای پیکارها به کار برده و بار ارزشی آن آشکار است. پیش از اسلام، از دو واژه برای نبرد استفاده می کردند: غزوه و حرب. واژه شناسان، غزوه را به معنای طلب می دانند؛ چون نبردهای قبیله ها برای غارت و کسب روزی انجام می شد. واژه حرب، اعم از غزوه است و بیشتر درباره جنگ های بزرگ بین حکومت ها به کار برده می شود. فرق دیگر این دو واژه، آن است که در غزوه، معمولاً حرکت سپاهیان و حمله آنان ناگهانی بود، ولی در حرب، دو حکومت از لشکرکشی یکدیگر آگاه می شدند. البته عرب ها واژه های دیگری نیز برای غزوه یا حرب به کار می بردند. برای نمونه، اگر غزوه شب رخ می داد، آن را «البیات» می گفتند. با توجه به آنچه گذشت، زیبایی واژه جهاد آشکار می شود. در آیه ها و روایت ها، بیشتر از این واژه استفاده شده است.2



دسته:

تاریخ : [ 1395/6/16 ] [ 23:33 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


پس همان گونه که دستور یافته ای، ایستادگی کن و هر که با تو توبه کرده است [نیز چنین کند]. (هود: 112)

یکی از مهم ترین ویژگی های پیامبر، پایداری در راه خداست. پایداری ایشان در گسترش اسلام و شکوفایی دین، اثرگذار بود. سیزده سال پایداری در مکه و تحمل سختی های طاقت فرسای آن دوران و ده سال پایداری در برابر جنگ های تحمیلی کافران و مشرکان و شیطنت اهل کتاب و منافقان، سبب شد ایستادگی پیامبر، نیکو به تصویر کشیده شود.

آن حضرت دوره های سخت و دشوار را تحمل کرد. چه بسیار افرادی که ابتدا اسلام را پذیرفتند، ولی در ادامه از پایداری در برابر مشکلات بعدی بازماندند. ازاین رو، قرآن اعتراف به توحید را لازم می شمارد، ولی کافی نمی داند؛ زیرا اگر این توحید با استقامت همراه شود، پیروزی و نصرت الهی سرازیر خواهد شد:

در حقیقت، کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند [و می گویند:] هان! بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید، شاد باشید. در زندگی دنیا و آخرت، دوستانتان ماییم و هرچه دل هایتان بخواهد، در [بهشت] برای شماست و هر چه خواستار باشید، در آنجا خواهید داشت؛ روزی آماده از سوی آمرزنده مهربان است. (فصلت: 30ـ32)


دسته:

تاریخ : [ 1395/6/15 ] [ 23:26 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


به یقین، برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید؛ به [هدایت] شما، حریص و به مؤمنان، دل سوز و مهربان است. (توبه: 128)

با مراجعه به تاریخ و بررسی جنگ های پیامبر خدا، درمی یابیم که تحمل این نبردها، سخت گیری ها و خشونت های ظاهری بر دوست و دشمن دشوار بوده است. آیه های آخر سوره برائت ـ که آخرین آیات نازل شده هستند ـ به این شبهه پاسخ می دهند. این آیه ها، مجموعه ای از احکام سخت خداوند بر کافران و مشرکان است. حق تعالی در آیه 128، فلسفه این سخت گیری ها را چنین بیان می کند:

پیامبر خدا فردی است که از جمع خود شما برخاسته است. بنابراین، از دردها و مشکلات شما آگاه است... . او نه تنها از ناراحتی شما مردم (اعم از مشرکان و مسلمانان) خشنود نمی شود، بلکه بی تفاوت هم نخواهد بود. او به شدت از رنج های شما رنج می برد و اگر اصرار بر هدایت شما و جنگ های طاقت فرسای پرزحمت دارد، آن هم برای نجات شما، برای رهایی تان از چنگال ستم و گناه و بدبختی است. او سخت به هدایت شما علاقه مند است و به آن عشق می ورزد. اگر پیامبر هر گونه دستور طاقت فرسایی را می دهد، (مانند گذشتن از بیابان های طولانی و سوزان در فصل تابستان یا گرسنگی و تشنگی برای جنگ تبوک) آن هم نوعی محبت و لطف از ناحیه اوست.


دسته:

تاریخ : [ 1395/6/14 ] [ 23:25 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X