آنچه پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) برای بشریت به ارمغان آورد، فرهنگی است متعالی، بینش زا، رهایی بخش و حرکت آفرین. این فرهنگ مجموعهای از علوم و معارف، فضایل و ارزشها، شیوهها و روشها، اخلاق و منشها، خط مشیها و راهبردها میباشد.
معرفتها و شناخت آفرینیهای این فرهنگ رهایی بخش هرگز در موضوع خاصی محدود نمیشود، که در گستره حیات دنیا و ناظر بر همه شئون زندگی انسان و حاضر در همه صحنهها و عرصههای تلاش و کوشاییهای فردی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، نظامی و سیاسی میباشد.
طبیعی است که وقتی خالق هستی، رب العالمین(1) است و اسلام دینی است جامع و جهانی و دارای هدفمندی برای ایجاد تحول و دگرگونی در همه انسانهای روی زمین و زمینه سازی برای هدایت و رستگاری بشریت(2) قرآن که متن و محتوای اسلام را تشکیل میدهد و مجموعه قوانین متعالی این دین مبین میباشد نیز از جامعیت موضوع و تعالیم جهان شمول و راه و روشهای مبتنی بر سعادت و رهایی آدمیان برخوردار است(3) و در پی آن پیامبر اکرم نیز برای هدایت همه بشریت مبعوث شده و رحمه للعالمین است(4)
یکی از ابعاد و جلوههای تعالیم پیامبر اکرم(ص) بینش زایی و آگاهی بخشی سیاسی برای جامعه اسلامی از جنبه شناخت دشمنان خارجی و اذناب و ایادی و جریانهای فکری و احزاب سیاسی وابسته به آنان میباشد.
از دیدگاه پیامبر عالیقدر اسلام حضرت محمد (ص) "عقل" از نعمتهای بزرگ و بینظیر خداوند متعال است که برای تشخیص "راه" از "بیراهه" و طی مسیر به منظور دستیابی به اهداف پاک و مقاصد والا به انسانها عطا شده است.
اگرچه عقل، نیرویی است درونی که در زوایای جان و روح و لایههای فکر و اندیشه حضور دارد و با دست توانای خالق یکتا به صورت ودیعه تعبیه شده است، لکن از دیدگاه پیامبر اسلام (ص) این انسان است که باید بهرهوری از این عطیه الهی را اراده کند و به تلاش و مراقبت پردازد که "نفس" بر نیروی "عقل" مسلط نشود و صحنههای حضور و نقش آفرینی آن را محدود و تنگ نسازد. هرگونه قصور ومسامحه در این تلاش و مراقبت، باعث میشود که عقلانیت ناسالم به ظهور و بروز درآید و نفسانیتهای فردی و گروهی مانع مدیریت و راهبرد عقل و تجلی آثار ارزشمند آن شود(1).
در کلامی گهربار از حضرت پیامبر اکرم(ص) آمده است:
" ما قسم بین العباد افضل من العقل"
"به انسان، نعمتی بهتر و برتر از عقل داده نشده است."(2)
این رهنمود، به افضلیت نعمت و عطای "عقل" بر سایر نعمتهای الهی تصریح دارد. زیرا اگر عقل نباشد، سایر نعمتها که بسیار وسیع و دارای تنوع میباشند، قابل استفاده نمیگردند.
آیا جز این است که توسط عقل، باید حق و باطل، خیر وشر، هدایت و ضلالت، سعادت و شقاوت، نیکی و بدی، و صلاح و فساد شناسایی و از هم جدا و منفک گردند؟
آی کسی که در عمرت زیاد صلوات بر ما می فرستادی، حالا موقع تلافی ما است.
گفت: مرا داستانی است. پدری داشتم در همین سفر در بین راه مریض شد و بالاخره محتضر شد، دیدم وضعش خیلی سخت است، مثل قیر سیاه شده است، آثار عذاب از او آشکار است، ناله می کند و می گوید سوختم آتش است .
پناه به خدا بردم، گفتم خدایا پدرم در این حال نمیرد، برای من رسوائی است . بعد طولی نکشید در آن لحظات آخر دیدم عوض شد. کم کم روی سیاه، سفید و روشن شد. قیافه گرفته و ناراحت، متبسم و آرام گردید و با کمال آرامش و امنیت از دار دنیا رفت .
گفتم خدایا من بفهمم چطور شد؟
در عالم رۆیا پدرم را دیدم در کمال آسایش و خوشی . احوالش را پرسیدم ؟
گفت : اعمال و رفتار من مقتضی همان بود که اول دیدی. لیکن ندا بلند شد از طرف پیغمبر آخرالزمان ، آی کسی که در عمرت زیاد صلوات بر ما می فرستادی، حالا موقع تلافی ما است. اینها همه هدیه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) است در برابر صلوات. لذا من از آن روز دیگر تصمیم قطعی گرفتم دست از صلوات برندارم .
محمدجلوة بستان وحدت
دمیده چون گل از دامان وحدت
به فرش از روشنی آیینة دل
به عرش از نور هستی، جان وحدت
به فرمان الهی داد سامان
به آییندگر، بنیان وحدت
دلارا گلشن جان بخش توحید
عبیر آمیز از باران وحدت
تماشایی است بعد از چهارده قرن
به ستواری چنین ارکان وحدت
به یمن آسمانی رای رهبر
خمینی، اختر تابان وحدت
درایران، سرزمین خون و شمشیر
ز تو تجدیدشد دوران وحدت
جهان جنبید و شد از خواب بیدار
به بانگ آشنا، کیهان وحدت
مسلمانان عالم سرنهادند
به شادی بر خط فرمان وحدت
ز دریای الهی موج آورد
به دامان، گوهر غلطان وحدت
جوانان وطن، در جنگ دشمن
چو شیرانند در میدان وحدت
دلی دارند چون آیینة دوست
سری دارند در پیمان وحدت
دعای خیر رهبر، یارشان باد
زمانه خیره در پیکارشان باد
مشفق کاشانی
رسول اکرم ( صلی الله علیه و اله ) می فرمایند :
خداوند بزرگ نور چشمانم را در نماز قرار داده .
خدایم همان گونه که گرسنه را دوست را غذا ، و تشنه را دوست دار آب گردانیده ، نماز را محبوب من ساخته .
گرسنه بعد از خوردن شیر است و تشنه بعد از نوشیدن سیراب ، و من از نماز سیر نمی شوم .
منبع : پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و اله ) بحار الانورا ، ج ۷۷ ، ص ۷۱
**********************************
در همین راستا امام بافر (ع) می فرمایند :
عمود خیمه ، اگر محکم و استوار باشد ، میخ ها و طناب ها ی آن سودمند است ولی اگر مایل شود ، میخ و طناب سودی ندارد .
نماز عمود دین است ، مثل عمود خیمه .
منبع : بحار الانورا ، ج ۸۲ ، ص
ای نام زد به نام تو در نامه قبول
یا ایها النبی و یا ایها الرسول
باران رحمتی تو که از آسمان جود
بر عاشقان تشنه جگر کردهای نزول
کی در حریم حرمت جاه و جلال تو
هر یاوه گرد را رسد اندیشه دخول؟!
حاشا که از تو روی نتابم خلیل وار
چون نیست آفتاب تو را آفت افول
هر چند رفت طاقتم از جان و جان زتن
والله لیس حبک عن مهجتی نزول1
گرکاذب است دعوی عشق تو، بهر چیست
فی عینی البکاء و فی جسمی النحول؟2
در سر هوای عشق تو "جامی" کشیده است
سر در گلیم فقر به بیغوله خمول
جامی
1) به خدا سوگند که مهر تو از خون من بیرون نمیرود.
2) در دیدگان من اشک و ضعف در پیکرم.
یکی از عباداتی که بطور ویژه در اسلام تاکید شده نماز خواندن و قرآن خواندن شبانه و عبادت در شب است که برای مسلمانان امر مستحبی است، اما برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) واجب بوده است.
به طوری که حتی برخی این مسأله را انکار مینمایند و دیگرانی نیز که آن را میپذیرند برخی آن را رۆیای در خواب میدانند و برخی دیگر در نحوهی آن در بیداری و چگونگی آن که با جسم بوده یا روح اختلاف نظر دارند. در این مقاله میکوشیم برخی از نظرات متقن تر و صحیحتر را از میان نظریات مطرح در این باره با توجه به آراء بزرگان شیعی بدست آوریم.
با توجه به اشاره ای که به مسأله ی معراج در خود قرآن کریم شده است لذا نمیتوان این موضوع را انکار نمود و لذا خوارج که به انکار این موضوع دست زدهاند کاملاً برخلاف آیات قرآنی عمل نمودهاند.
از اولین اقداماتی که رسول گرامی اسلام(ص) بعد از تشکیل حکومت اسلامی در شهر مدینه انجام داد و به وسیله آن آیین آسمانی خود را تقویت کرد، همبستگی مسلمانان در ظاهر و باطن بود.
آن حضرت مسلمانان را همچنان که در ظاهر به گرد پرچم اسلام جمع شده بودند و همه آنان لا اله الا الله گویان در اطراف پیامبر حلقه می زدند، دلها و باورهایشان را نیز با اسلام و کلمه توحید به هم نزدیک کرد و روح برادری و همدلی را بر وجود آنان دمید و به این ترتیب ، از سویی همبستگی ملی مسلمانان کامل شد و از سوی دیگر خطر تفرقه ، یکی از مهمترین خطراتی که این آیین جهانی را تهدید می کرد و بیم آن می رفت که جمعیت نوپای مسلمانان را پراکنده کند، از میان برداشته شد.
حضرت محمد صلی الله علیه وآله همچون خورشید تابان در آسمان انسانیت می درخشید و کالبد ارزشهای والای اخلاقی و کمالات و سجایای انسانی را روح می بخشید. ایشان الگوئی به تمام معنا از جمیع کمالات و امتیازاتی که یک انسان در همه ابعاد وجودی خود می تواند داشته باشد در زندگی سراسر عظمت و شگفت انگیز آن حضرت ترسیم شده است که برای همیشه چون مشعلی فروزان فراراه آدمیان پرتو افشانی می نماید. دراین مجال برانیم شمه ای از اخلاق ملکوتی ان حضرت را بیان نماییم.
او زندگی بی آلایشی داشت و زوائد معیشت را از زندگانی خود دور نمود. امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: فرشته ای خدمت رسول خدا آمد و گفت: ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: اگر بخواهی سرزمین مکه را برای تو از طلا پر سازم. رسول خدا سر بسوی آسمان بلند کرده عرض کرد: خدایا ! این حال برای من بهتر است که یک روز از غذا سیر شوم و سپاسگزاری تو را کنم و روز دیگر گرسنه باشم و از تو گدایی کنم.
رسول خدا صلی الله علیه وآله در این ارتباط می فرمایید: از خوشبخت ترین مردم در نظر من مۆمنی است که متعلقادش کم و از نماز بهره مند باشد. از روزی به حد کفاف قناعت کند و به آن بسازد تا به خدای خویش برسد و خدای را به خوبی پرستش کند .
حضرتش در جای دیگر می فرماید: زهد در دنیا کوتاه کردن آرزوهاست و شکر نعمت و خودداری از آنچه خدا حرام کرده است.
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری از غمش به سرو سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است
برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین زطرح مسائل پریده است
اینجا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
کمال مۆمنی