امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

داستانى است که در کتب حدیث ما آمده است و حتى اهل تسنن هم نقل کرده‏اند.رسول اکرم(ص) از ماریه قبطیه پسرى به نام ابراهیم بن رسول الله دارد. این پسر که مورد علاقه رسول اکرم است در هجده ماهگى از دنیا مى‏رود. رسول اکرم که کانون عاطفه بود قهراً متأثر مى‏شود و حتى اشک مى‏ریزد و مى‏فرماید: دل مى‏سوزد و اشک مى‏ریزد، اى ابراهیم! ما به خاطر تو محزونیم ولى هرگز چیزى بر خلاف رضاى پروردگار نمى‏گوییم. تمام مسلمین، ناراحت و متأثر به خاطر این که غبارى از حزن بر دل مبارک پیغمبراکرم نشسته است. همان روز تصادفاً خورشید منکسف مى‏شود و مى‏گیرد. مسلمین شک نکردند که گرفتن خورشید، هماهنگى عالم بالا به خاطر پیغمبر بود، یعنى خورشید گرفت‏ براى این که فرزند پیغمبر از دنیا رفته است. (1)

این مطلب در میان مردم مدینه پیچید و زن و مرد یک زبان شدند که دیدى! خورشید به خاطر حزنى که عارض پیغمبراکرم شد گرفت، در حالى که پیغمبر به مردم نگفته - العیاذ بالله- که گرفتن خورشید به خاطر این بوده است. این امر سبب شد که عقیده و ایمان مردم به پیغمبر اضافه شود، و مردم هم در این گونه مسائل بیش از این فکر نمى‏کنند.

ولى پیغمبر چه مى‏کند؟ پیغمبر نمى‏خواهد از نقاط ضعف مردم براى هدایت مردم استفاده کند، مى‏خواهد از نقاط قوت مردم استفاده کند. پیغمبر نمى‏خواهد از جهالت و نادانى مردم به نفع اسلام استفاده کند، مى‏خواهد از علم و معرفت مردم استفاده کند. پیغمبر نمى‏خواهد از ناآگاهى و غفلت مردم استفاده کند، مى‏خواهد از بیدارى مردم استفاده کند، چون قرآن به او دستور داده:«ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتى هى احسن‏.» (2) وسایلى ذکر کرده است.

[پیغمبر نفرمود] عوام چنین حرفى از روى جهالتشان گفته‏اند، « خذ الغایات و اترک المبادى‏» (3)، بالاخره نتیجه خوب از این گرفته‏اند، ما هم که به آنها نگفتیم، ما در اینجا سکوت مى‏کنیم. سکوت هم نکرد. آمد بالاى منبر صحبت کرد، خاطر مردم را راحت کرد، گفت: این که خورشید گرفت ‏به خاطر بچه من نبود.

مردى که حتى از سکوتش سوء استفاده نمى‏کند، این گونه باید باشد، چرا؟

براى این که اولاً اسلام احتیاج به چنین چیزهایى ندارد. بگذار کسانى بروند از خواب هاى دروغ، از جعل ها و از این جور سکوت ها استفاده کنند که دینشان منطق ندارد، برهان و دلیل ندارد و آثار حقانیت دینشان روشن و نمایان نیست.

اسلام نیازى به این جور چیزها ندارد. ثانیاً همان کسى هم که از این وسایل استفاده مى‏کند، در نهایت امر اشتباه مى‏کند. مثل معروف:" همگان را همیشه نمى‏توان در جهالت نگاه داشت"، یعنى بعضى از مردم را همیشه مى‏شود در جهالت نگاه داشت، همه مردم را هم در یک زمان مى‏شود در جهالت و بى‏ خبرى نگه داشت، ولى همگان را براى همیشه نمى‏شود در جهالت نگه داشت. گذشته از این که خدا اجازه نمى‏دهد [و به عبارت دیگر] اگر این اصل هم در کار نبود، پیغمبرى که مى‏خواهد دینش تا ابد باقى بماند آیا نمى‏داند که صد سال دیگر، دویست ‏سال دیگر،هزار سال دیگر مردم مى‏آیند جور دیگرى قضاوت مى‏کنند؟! و بالاتر همین که خدا به او اجازه نمى‏دهد.

پى‏نوشت ها:

1- البته این مطلب فى حد ذاته مانعى ندارد. به خاطر پیغمبر ممکن است دنیا زیر و رو بشود. اینها مسأله مهمى نیست.

2- نحل/125.[به راه پروردگارت با حکمت(دلایل عقلى) و اندرز نیکو دعوت کن و با بهترین روش با آنان به بحث و مجادله پرداز.]

3-[به هدف ها بپرداز و وسایل را رها کن.]

مجموعه آثار، جلد 16، ص 108،استاد شهید مرتضى مطهرى.



دسته: مقالات

تاریخ : [ 1395/1/10 ] [ 19:53 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X