انسان در زندگی مادی از مواهب طبیعی و روزی و اقتصاد و معیشت بینیاز نیست و در این اصل کلی تفاوتی میان انسانهای عادی و مادی و انسانهای متعالی و معنوی – حتی برترین آنها- به چشم نمیخورد. اما آنچه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادی، میان انسانها میشود نوع رفتار آنان در کسب روزی و معیشت و درآمد و نیز چگونگی بهرهمندی و مصرف است. در اخلاق اقتصادی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اصولی به چشم میخورد که برای هر مسلمان طالب رفتار درست اقتصادی، درسآموز و دارای قابلیت پیروی کردن است.
کار و تلاش برای کسب روزی
نگاهی به زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میتواند این واقعیت را تأیید کند که سرتاسر زندگی آن حضرت همراه با تلاش برای کسب روزی از راههای مشروع و در راستای حفظ عزت و پرهیز از تحمیل خود بر دیگران بوده است. میزان اهتمام حضرت به کار و تلاش اقتصادی به قدری بود که بنا به نقل ابنعباس، هنگامی که آن حضرت از فردی خوشش میآمد، ابتدا میپرسید: آیا شغلی دارد؟ اگر میگفتند: بیکار است، میفرمود: «از چشم افتاد» و هنگامی که سبب را میپرسیدند، میفرمود: «زیرا مؤمن وقتی بیکار باشد دین خود را اسباب معیشت قرار میدهد» و میفرمود: «خداوند بنده مؤمن دارای حرفه و شغل را دوست دارد» اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیکاری را زمینه ارتزاق از راه دین برشمرده میتواند بدان معنا باشد که فقدان شغل و حرفه از سویی و نیازمندی مادی از سوی دیگر ممکن است رفته رفته فرد را به سوی مایه گذاشتن از دین برای نیل به مقاصد مادی سوق دهد؛ و این حالت ممکن است در قالب رفتارهای گوناگون نمود یابد.
انسان در زندگی مادی از مواهب طبیعی و روزی و اقتصاد و معیشت بینیاز نیست و در این اصل کلی تفاوتی میان انسانهای عادی و مادی و انسانهای متعالی و معنوی – حتی برترین آنها- به چشم نمیخورد. اما آنچه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادی، میان انسانها میشود نوع رفتار آنان در کسب روزی و معیشت و درآمد و نیز چگونگی بهرهمندی و مصرف است. در اخلاق اقتصادی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اصولی به چشم میخورد که برای هر مسلمان طالب رفتار درست اقتصادی، درسآموز و دارای قابلیت پیروی کردن است.
کار و تلاش برای کسب روزی
نگاهی به زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میتواند این واقعیت را تأیید کند که سرتاسر زندگی آن حضرت همراه با تلاش برای کسب روزی از راههای مشروع و در راستای حفظ عزت و پرهیز از تحمیل خود بر دیگران بوده است. میزان اهتمام حضرت به کار و تلاش اقتصادی به قدری بود که بنا به نقل ابنعباس، هنگامی که آن حضرت از فردی خوشش میآمد، ابتدا میپرسید: آیا شغلی دارد؟ اگر میگفتند: بیکار است، میفرمود: «از چشم افتاد» و هنگامی که سبب را میپرسیدند، میفرمود: «زیرا مؤمن وقتی بیکار باشد دین خود را اسباب معیشت قرار میدهد» و میفرمود: «خداوند بنده مؤمن دارای حرفه و شغل را دوست دارد» اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیکاری را زمینه ارتزاق از راه دین برشمرده میتواند بدان معنا باشد که فقدان شغل و حرفه از سویی و نیازمندی مادی از سوی دیگر ممکن است رفته رفته فرد را به سوی مایه گذاشتن از دین برای نیل به مقاصد مادی سوق دهد؛ و این حالت ممکن است در قالب رفتارهای گوناگون نمود یابد.
در گزارشهای تاریخی، شواهدی به چشم میخورد که از اشتغال پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به مشاغل متعارف آن زمان، یعنی چوپانی، زراعت و تجارت حکایت دارند.
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده جز اینکه آن پیامبر گوسفندچرانی کرده است.» پرسیدند: «و شما نیز؟» فرمود: «آری، من نیز گوسفندان را برای اهل مکه در منطقه قراریط میچراندم.»
عمار میگوید: «من و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) گوسفندان اهل خود را میچرانیدیم. روزی من به ایشان عرض کردم: «آیا مایلید به سرزمین فخّ برویم؟ من زمینی سرسبز در آنجا یافتهام.» فرمود: آری فردا هنگامی که من به آنجا رفتم دیدم ایشان پیش از من در محل قرار حاضر شده ولی گوسفندان را از ورود به آن زمین منع میکند. و چون مرا دید فرمود: «چون با تو وعده داشتم نخواستم که پیش از تو گوسفندانم را بچرانم.» از آنجا که عمار تقریباً هم سن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود این جریان میتواند مربوط به دوران جوانی آن حضرت باشد که اوج دوره گوسفندچرانی ایشان است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به جز چوپانی، تجارت نیز کرده است. در 25 سالگی آن حضرت، با سرمایه ای از خدیجه(ع) برای تجارت از گونه مضاربه راهی شام شد. نیز آن حضرت با خریدن –کالاهای- کاروانی تجاری که از شام آمده بود، به سود خوبی دست یافت و با آن، هم دین خود را ادا کرد و هم مقداری بین بستگان تقسیم کرد.
به جز چوپانی و تجارت که عمدتاً قبل از هجرت به مدینه انجام شده است، در مدینه- به لحاظ وجود زمینه برای زراعت، برخلاف مکه- پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) زراعت نیز انجام میداده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق یکدیگر زراعت میکردند؛ بدین ترتیب که امیرالمؤمنین(ع) بیل میزد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هسته خرما را با آب دهان خیس کرده و در زمین مینهاد.
جلب روزی از راههای معنوی
از منظر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش مادی و جسمانی تنها راه کسب درآمد نیست و راههای بسیار معنوی برای جلب روزی وجود دارد. اینکه از راههای مادی همچون تجارت میتوان درآمد کسب کرد برای همه انسانها شناخته شده است، اما راههای معنوی جز برای اهل معنا شناخته شده نیست. بدین رو، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پارهای از این راهها را معرفی کرده و خود نیز در عمل به آن ملتزم بوده است.
پیش از هر چیز، وجود روح توکل بر خدا در افراد، وسیلهای برای جلب روزی معرفی شده است. آن حضرت در این باره فرموده: «اگر آنگونه که باید، بر خدا توکل کنید، خداوند همانگونه که پرندگان را روزی میدهد شما را روزی خواهد داد. چنانکه پرندگان با شکمهای خالی صبح کرده و با شکم پر روز را به شب میبرند.»
دعا و درخواست از محضر الهی نیز از راههای بسیار مهم در جلب و افزایش روزی از منظر نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) است. در روایتی نقل شده که: روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جمع اصحاب، دست به دعا برداشته و عرض کرد: «خدایا، ما آن فضل و رحمتت را که جز تو کسی آن را مالک نیست خواهانیم.» در این هنگام، یک گوسفند بریان شده به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه آورده شد و حضرت رو به اصحاب کرده، فرمود: «بگیرید، که این از فضل الهی است و ما منتظر رحمت اوییم.»
از برخی کلمات نقل شده از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برمیآید که استغفار و توبه در کنار ذکر خداوند از دیگر راههای معنوی جلب روزی است. در یک روایت، از آن حضرت چنین نقل شده: «هر کس که خداوند نعمتی او را عطا کرده، حمد خدای تعالی گوید و آن کسی که روزیاش به کندی به او رسید، از خداوند طلب مغفرت کند.» در روایت دیگر فرمود: «آنکه روزیاش به تأخیر افتاد، زیاد تکبیر گوید و آنکه هم و غمش زیاد است زیاد استغفار کند.» همچنین تعدی به حقوق دیگران را موجب محرومیت از برکت در روزی معرفی فرمود مگر آنکه اقدام به توبه کند. و نیز کثرت استغفار را موجب جلب روزی میدانست. صدقه و نیز اطعام به دیگران، دیگر طریق معنوی برای جلب روزی در نگرش و منش نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) است. همچنین بسیار صدقه دادن را سبب کسب رزق معرفی و فرموده است: «روزی به کسی که اطعام طعام میکند سریع میرسد تا اثر چاقو در کوهان شتر.»
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) امانتداری و ترک خیانت را موجب جلب رزق و خیانت را موجب فقر معرفی فرموده است.
از دیگر اسباب معنوی جلب روزی در نگرش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز روش و منش آن حضرت، دائمالطهاره بودن است.
همچنین، ازدواج در نگاه آن حضرت از اسباب جلب روزی است.
اکنون مناسب است به روایتی از امام رضا(ع) اشاره شود که طی آن از این عادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) حکایت کرده که آن حضرت اگر از راهی به جایی میرفت، در مراجعت از راه دیگری باز میگشت. امام رضا(ع) در ادامه، خود را نیز پایبند به این سیره معرفی کرده و آن را در جلب روزی مؤثر معرفی فرمود. این امر میتواند ناشی از پیدایش زمینه ملاقات با برادران دینی در مسیر جدید و یا صله ارحام و در نتیجه ازدیاد روزی باشد و یا از دعای زمینی که مؤمن روی آن حرکت میکند.
اهتمام بر حلال بودن درآمد
یکی دیگر از اصول اخلاقی در سیره اقتصادی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که بسیار مهم است، اهتمام بر حلیت درآمد است. اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درآمدی نامشروع نداشته به لحاظ تاریخی و نیز با لحاظ مبانی کلامی جای کوچکترین تردید ندارد، اما برای درک میزان اهتمام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) -و همه پیامبران- بر کسب حلال به چند روایت نقل شده از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره اکتفا میکنیم.
در نگرش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) کسب حلال خود عبادت بلکه برترین عبادات است، چرا که در یک روایت به نقل از خداوند چنین فرموده: «عبادت را ده جزء است که نه جزء آن طلب حلال میباشد» نیز آن حضرت، کسی که شب را در جستجوی حلال به صبح آورد مشمول غفران میدانست و میفرمود: «خداوند دوست دارد بندهاش را در زحمت طلب حلال مشاهده کند.» و نیز «طلب حلال را بر هر زن و مرد مسلمان واجب میدانست.»
از جمله بیانات بسیار مؤثر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه، شرح مشاهدات آن حضرت در شب معراج نسبت به حرامخواران است. در آن شب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهره باطنی عالم ماده، مردم حرامخوار را چنین دیده «به گروهی برخوردم که در مقابل ایشان هم گوشت طیب و حلال و هم گوشت ناپاک و حرام بود اما آنان گوشت ناپاک را خورده و گوشت پاک و طیب را وا مینهادند!» هنگامی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل میپرسد: «اینان کیستند؟ پاسخ میگوید: اینان کسانیاند که حرامخواری کرده و حلال را وا مینهند.»
از جمله نمونههای عملی که از اهتمام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حلالخواری و پرهیز از حرام حکایت دارد جریان میهمان شدن حضرت بر گروهی از انصار است. هنگامی که آنان گوشت گوسفندی بریان شده را در برابر آن حضرت نهادند، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) لقمهای در دهان نهاده و جوید اما فرو نداد و بیرون آورد و فرمود: این گوسفند به من خبر میدهد که به طور ناحق تهیه شده است. آنان ضمن تصدیق سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: چون در بازار، گوسفند نیافتیم گوسفند یکی از همسایگان را –بدون اذن- گرفتیم و –بعداً- بهای آن را خواهیم پرداخت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمود که آن را – به عنوان صدقه- به اسیران بدهند.
قرضگیری در حال ضرورت
روایاتی در سیره نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) به چشم میخورد که گویای آن است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در صورت ضرورت و بروز اضطرار، نیاز اقتصادی خود را هر چند با قرض گرفتن، مرتفع میساخته است. امام صادق(ع) قرض، عاریه و مهماننوازی را سنت شمرده است، که احتمال دارد قرضگیری نیز علاوه بر قرضدهی، مراد حضرت باشد. در روایتی دیگر، آن حضرت از بدهکار بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به وقت رحلت خبر داده است.
بعید نیست مقصود حضرت، در گرو بودن زره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد یکی از یهودیان مدینه در قبال دریافت بیست صاع جو، باشد که برای تأمین نیاز خانوادهاش گرفته بود و در حالی از دنیا رفت که زره همچنان در گرو آن یهودی بود.
اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) یا امیرالمؤمنین(ع) گاه از یک فرد یهودی اقدام به قرض گرفتن میکردند، ناشی از وضع مناسب مالی یهودیان و وضعیت نامناسب اقتصادی مسلمانان بود و از این رو، با این عمل، جواز اقدام به این کار را در صورت اضطرار، برای مسلمانان تثبیت کردهاند. شایان ذکر است که بر اساس اصل انکار و استثناناپذیر عزتطلبی در سیره معصومین(ع) اینگونه اقدامات، هیچگاه به معنای زیرپانهادن اصل یاد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاریخی، این قرضگیریها معمولاً همراه با رهن و گروگذاری یک کالا بوده است؛ از این رو، اگر پیش از ادای دین، از دنیا میرفتند، کالای به گرو نهاده شده میتوانست ذمه ایشان را بریء کند.
نکته جالب توجه آنکه در برخی موارد، این قرضگیریها و نوع رفتار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به فرد قرضدهنده، موجب هدایت وی به اسلام شده است. به عنوان مثال، بنا به نقل امیرالمؤمنین(ع) یک یهودی که برای دریافت طلب خود نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده بود و با وجود اینکه حضرت اظهار داشت در آن لحظه توان پرداخت بدهی را ندارد، آن یهودی به اصرار خود ادامه داد و قریب به یک شبانهروز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را رها نکرد و با وجود تهدید وی توسط برخی اصحاب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همچنان در کنار وی ماند و اصحاب را از آن کار منع میفرمود. تا اینکه روز بعد، یهودی اظهار داشت: «من این کار نکردم جز برای اینکه صفات تو را با آنچه در تورات آمده تطبیق کنم، چرا که تو در تورات به عنوان کسی که درشتخو و اهل فحش و ناسزا نیست معرفی شدهای.» سپس آن یهودی اسلام آورده و شهادتین گفت و اموالش را در اختیار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نهاد.
اقدام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به قرضگیری، گاه با حرکت اخلاقی جالب توجهی همراه بوده است. به عنوان مثال، در یک مورد، هنگامی که سائلی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست کمک کرد، آن حضرت مقداری آذوقه از یکی از انصار قرض کرده و به وی داد و پس از مدتی، هنگامی که آن فرد انصاری به طلب خود نیاز پیدا کرد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از فردی دیگر، دو برابر آن مقدار را قرض کرده و به فرد انصاری داد. هر چند حتیالامکان باید از قرضگیری اجتناب کرد اما روح انفاق و سخا در پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گاه آن حضرت را به سوی استقراض برای تأمین این امر سوق میداده است. چنانکه پرداخت مبلغی اضافه بر میزان بدهی، به صورت داوطلبانه از سوی بدهکار، از مستحبات است و روایت یاد شده نیز گویای تقید پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به این امر است.
سوتیتر