امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

هنگامى که به رفتارهاى پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله با دیگران توجه کنیم، درمى یابیم که ایشان با گروه ها و افراد گوناگونى ارتباط داشته است. در همه این ارتباط ها، دو گونه برخورد به چشم مى خورد. برخورد بر اساس موضوع و هدف ارتباط که با توجه به متفاوت بودن موضوع و هدف، گوناگون بوده است و دیگرى، برخورد بر اساس حرمت و ارزش انسانى که در این نوع برخورد، پیامبر حتى با دشمنان خود نیز این اصل را رعایت مى کرد. اگر به رفتار خود بنگریم، مى بینیم که گاهى در ارتباط هاى خود با دیگران، با افراط و تفریط، از مسیر تعادل خارج مى شویم. براى مثال، در ارتباط با دشمن، تمام ارزش هاى انسانى را زیر پا مى گذاریم و در رویارویى با دوست یا فرزند، با افراط در حرمت گزارى و ارزش دهى، دچار آسیب هاى ارتباطاتى جبران ناپذیر مى شویم. ازسوى دیگر، گاهى چنان بر طبل ارزش هاى انسانى مى کوبیم که گویى هر انسانى فارغ از جایگاهش نیز بسیار ارزشمند است حتى اگر از نظر خدا و ارزش هاى دینى، بى مقدار باشد. این برداشت نیز که امروزه با نام انسان دوستى مطرح مى شود، در سیره نبوى مردود است. سیره رفتارى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهاین درس را به ما مى آموزد که در ارتباط خود با قشرهاى گوناگون جامعه چگونه رفتار کنیم. پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله در ارتباط با آنان، به حرمت و کرامت آنان اهمیت مى داد.    


دسته:

تاریخ : [ 1395/9/7 ] [ 22:26 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


جریان تبلیغ دین اسلام، با حوادث تلخ و شیرین زیادى همراه بوده است. در این میان، رسول خدا صلى الله علیه و آلههمواره عزت و اعتماد به نفس در پرتو توکل به خداوند را رعایت مى کرد. شاید در طول تاریخ، هیچ انسانى چنین عزت مند و مقتدر سخن نگفته باشد. هنگامى که بزرگان و اشراف قریش پیام سرشار از تطمیع و تهدید خود را به وسیله ابوطالب به آگاهى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رساندند، او در پاسخ، جمله اى فرمود که یکى از سطرهاى برجسته تاریخ زندگى اش به شمار مى رود: عمو جان! به خدا سوگند، هرگاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند (یعنى سلطنت تمام جهان را در اختیار من بگذارند) که از تبلیغ آیین و تعقیب هدف خود دست بردارم، هرگز برنمى دارم و هدف خود را تعقیب مى کنم تا بر مشکلات پیروز آیم و به مقصد نهایى برسم یا در راه هدف جان بسپارم.1 حضرت محمد صلى الله علیه و آله در مقابل چهار پیشنهاد وسوسه انگیز قریش به آنان گفت: من از شما چیزى نمى خواهم. به جاى این چهار پیشنهاد، یک سخن از من بپذیرید تا در پرتو آن بر عرب حکومت کنید و غیر عرب را پیرو خود گردانید. تنها سخن من این است که به یکتایى پروردگار اعتراف کنید.2 پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نه تنها در برابر آزار بى وقفه قریش و شکنجه آنان، صبور بود، بلکه از این نظر الگویى کامل براى یاران و اصحاب خود به شمار مى رفت. قریش از هیچ گونه آزار، تمسخر و تهدید شخص پیامبر فروگذار نکرد. ستیزه گرى ابوجهل با حضرت، در قالب ناسزاگویى هاى پى درپى، تهدیدهاى همیشگى و تصمیم هاى نافرجام براى قتل پیامبر در تاریخ مشهور است. تنها ابوجهل به این کارها دست نمى زد، بلکه آزار و آسیبى که از سوى عموى پیامبر، ابولهب و همسر او، امّ جمیل به ایشان رسید، بى سابقه است. آنها حتى از ریختن زباله بر سر و صورت او دریغ نمى کردند. حتى روزى بچه دان گوسفندى را بر سرش زدند.3 با همه اینها، پایدارى پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله سبب شد تا اصحاب و یاران ایشان، جلوه هایى از شکوه و بزرگى را در آغاز مسیر اسلام از خود نشان دهند. ریشه همه این افتخارها را باید در عزت خواهى پیامبر جست وجو کرد. بى شک، اصحاب پیامبر نیز مانند خود او اگر دست از دین مى کشیدند، از لذت هاى رنگارنگ دنیا بهره مند مى شدند. فداکارى مثال زدنى بلال حبشى، فردى از دیارى دیگر که جرقه عزت مندى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، وجود او را شعله ور کرد و از مرزهاى غلامى و بردگى به عظمت وشکوه توحیدى رسانید، ستودنى است. این شعله، سراسر وجود یاسر و سمیه را نیز فراگرفت وآنها را تا ابد در نور الهى فانى ساخت و به جاودانگى رسانید. آن دو در آغاز اسلام، عاشقانه به استقبال نیزه کینه و انتقام ابوجهل شتافتند و شهد گواراى شهادت را نوشیدند. وضع رقت بار این زن و مرد، حتى پیامبر را نیز دگرگون کرد. روزى پیامبر با دیدن آنها، با چشمانى اشک آلود فرمود: «اى خاندان یاسر! شکیبایى پیشه کنید که جایگاه شما بهشت است.»4 سلسله فداکارى هاى اصحاب و ایثارشان، در پرتو یک تعامل پرسود توجیه مى شود: معامله دنیا با آخرت و پستى با عزت. جوهر حرکت رسول خدا صلى الله علیه و آله، سرشار از شکوه و عزت بود. هر چند وضعیت خارجى در دوره هاى گوناگون تاریخى، نوعى شکست یا ضعف را نشان مى داد، ولى آنچه اهمیت داشت، عظمت و اقتدار باطنى مسلمانان بود. در جنگ خندق (احزاب) دشمنان اسلام با یکدیگر متحد شده بودند. ابوسفیان، فرمانده لشکر کفر نیز با اطمینان از پیروزى خود، نامه اى تهدیدآمیز براى پیامبر نوشت و او را به شکستى خفت بار تهدید کرد. پیامبر در پاسخ چنین فرمود: از محمد، رسول خدا به ابوسفیان فرزند حرب... مدتى است که به خود بالیده و تصور کرده اى که مى توانى چراغ فروزان اسلام را خاموش سازى، ولى این را بدان، تو زبون تر از آنى که به این کار موفق گردى، به همین زودى شکست خورده برمى گردى و من در آینده، بت هاى بزرگ قریش را در برابر تو خواهم شکست.5



دسته:

تاریخ : [ 1395/9/6 ] [ 22:23 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چه پیش از اسلام و چه پس از آن، در میان دوست و دشمن جایگاه والایى داشت. در زمانى که ارزش هاى انسانى پاى مال شده بود، از محمد صلى الله علیه و آله با لقب «امین»؛ یعنى فرد امانت دار و درست کار یاد مى شد. قریش در زمان جاهلیت، براى حل درگیرى هایشان نزد محمد امین مى رفتند؛ زیرا او در قضاوت، عدالت را رعایت مى کرد.1 هنگامى که قبیله هاى عرب بر سر قراردادن حجرالاسود در جایگاه خود، با هم درگیر شدند، تنها راه خروج از جنگ و خون ریزى را پناه بردن به امین قریش؛ یعنى محمد صلى الله علیه و آله یافتند. در حالى که هیچ یک دیگرى را نمى پذیرفت، همه به حکم او راضى و خوش حال شدند. ایشان پارچه اى خواست و با دست خود، سنگ را در میان آن نهاد. سپس هر قبیله، گوشه اى از پارچه را گرفت و سنگ را تا جایگاه خود برد تا آنکه در نهایت، امین قریش آن را برداشت و در جایگاه خود جاى داد.2 خدیجه، دختر خویلد، از بازرگانان قریش و ثروتمندترین زن در میان آنان بود. روزى ابوطالب، عموى پیامبر، او را فرا خواند و گفت: خدیجه دنبال مرد امینى مى گردد که زمام تجارت او را بر عهده بگیرد و به نمایندگى از او در کاروان بازرگانى قریش شرکت کند و مال التجاره او را در شام به فروش برساند. اى محمد! خود را به وى معرفى کن. بلندى روح محمد صلى الله علیه و آله مانع از آن بود که چنین پیشنهادى را نزد خدیجه مطرح کند.


دسته:

تاریخ : [ 1395/9/5 ] [ 22:22 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


منظور از اصل، گزاره اى کلى است که در قالب قواعد و بایدها و نبایدهاى هنجارى، راهنماى انسان هاست و تمام رفتارهاى انسانى از محدوده و مرزهاى تعیین شده به وسیله این اصل پیروى مى کنند.
توجه به کرامت انسانى و رعایت آن، اصل مهمى در رفتار تربیتى و تبلیغى پیامبر به شمار مى رود، به گونه اى که ایشان حتى در برخورد با دشمنان نیز این اصل را رعایت مى کرد. 


دسته:

تاریخ : [ 1395/9/4 ] [ 22:21 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


یکی از مواردی که پیامبر افزون بر نظارت، به حساب رسی دقیق درباره آن می پرداخت، کار مأموران جمع آوری مالیات بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر کار آنان نظارت می کرد و چنانچه کوتاهی یا خطایی در کار آنها می دید، با آنها بسیار تند برخورد می کرد.
نقل است رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال نهم هجری، ابن اللیثیه را برای گردآوری زکات به سوی طایفه «بنی سلیم» فرستاد. پس از بازگشت، پیامبر او را برای حساب رسی فراخواند. او گفت: این زکات اموال شماست و این نیز هدیه ای است که به من داده اند. پیامبر به او فرمود: «اگر راست می گویی، چرا در خانه پدرت ننشستی تا برایت هدیه بیاورند.» سپس خطبه ای خواند و این موضوع را برای عموم آشکار کرد و پس از حمد و ستایش خداوند فرمود: «من مردی را برای کاری می فرستم، ولی او می آید و می گوید: این اموال شماست و این هم هدیه ای است که به من داده اند. پس اگر راست می گوید، چرا در خانه پدر و مادرش نمی نشیند تا برایش هدیه بیاورند؟! به خدا سوگند! هیچ کس از زکات، به ناحق برنگیرد، مگر آنکه در روز قیامت آن را بر گردن خود داشته باشد».1


دسته:

تاریخ : [ 1395/9/3 ] [ 15:40 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره بر امور لشکریان خود نظارت می کرد تا عواطف انسانی ایشان آسیب نبیند. ازاین رو، برخی رسوم قدیمی عرب مانند قطعه قطعه کردن دشمنان را ممنوع اعلام کرد و برای آزادی اسیران، راه های گوناگونی پیشنهاد داد. برای مثال، در روز فتح مکه، سعد بن عباده، رئیس انصار، به ابوسفیان گفت: «الیوم یوم الملحمه الیوم تستحل الحرمة؛ امروز روز کشتن مردان و اسیری زنان و ذلت قریش است.» ابوسفیان خود را به پیامبر رساند و کلام سعد را نقل کرد و گفت: تو از همه مردم بهتر و نیکوتری و رحمت تو بیشتر است. پیامبر خدا که هراس ابوسفیان را دیده بود، رو به مردم کرد و فرمود: «امروز روز رحمت و روزی است که خداوند قریش را عزیز کرد.» آن گاه سعد را از فرماندهی سپاه مسلمانان بر کنار کرد و پرچم سپاه را از او گرفت.1


دسته:

تاریخ : [ 1395/9/2 ] [ 15:39 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


رسول اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام اعزام نیرو نیز به مصالح عمومی توجه داشت و به دلیل اهمیت جنگ، از توجه به این امر مهم غافل نمی شد. معاذ جهنی می گوید:
با پیامبر خدا در نبردی شرکت کردیم. سربازان در کاروان سراهای میان راه بیش از اندازه جا گرفتند و جا را برای دیگر مسافران تنگ کردند و راه را بستند، به گونه ای که عبور و مرور مختل شد. پیامبر منادی را فرستاد تا اعلام کند: کسی که راه را ببندد یا جایی را اشغال کند، از پاداش جهاد بهره مند نمی شود.1
راهکارهای دقیق رسول خدا صلی الله علیه و آله، بیانگر نظارت فراگیر حضرت در همه امور زیردستان است، به گونه ای که نحوه استقرار لشکریان در استراحت گاه های میان راهی نیز به نظر ایشان مهم می نماید و در همان مدت اندک نیز نباید مصالح عمومی نادیده گرفته شود.


دسته:

تاریخ : [ 1395/9/1 ] [ 15:38 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X