امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

آی کسی که در عمرت زیاد صلوات بر ما می فرستادی، حالا موقع تلافی ما است.

 

مۆمنی در مکه در طواف به جای هر دعائی صلوات می فرستاد، پس از نماز طواف تعقیبش صلوات بود. در سعی بین صفا و مروه و وقوف مشعر و عرفات و در منا هر کس دعائی می خواند او صلوات می فرستاد. از او پرسیدند جز صلوات از تو چیزی نشنیدیم .

گفت: مرا داستانی است. پدری داشتم در همین سفر در بین راه مریض شد و بالاخره محتضر شد، دیدم وضعش خیلی سخت است، مثل قیر سیاه شده است، آثار عذاب از او آشکار است، ناله می کند و می گوید سوختم آتش است .

پناه به خدا بردم، گفتم خدایا پدرم در این حال نمیرد، برای من رسوائی است . بعد طولی نکشید در آن لحظات آخر دیدم عوض شد. کم کم روی سیاه، سفید و روشن شد. قیافه گرفته و ناراحت، متبسم و آرام گردید و با کمال آرامش و امنیت از دار دنیا رفت .


دسته:

تاریخ : [ 1395/3/8 ] [ 1:28 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


 

امام علی(علیه السلام) در جواب کسی که از قویترین و سخت ترین مخلوق خدا پرسید فرمود: شدیدترین خدا ده چیز است. کوههای مستحکم و ثابت که آهن بر آن چیره می شود و آتش که آهن را می خورد و آب که آتش را خاموش می کند و ابر که آب را حمل می کند و باد که ابرها را فشرده می کند و انسان که بر باد غالب می شود و مستی که بر انسان چیره می شود و خواب که مستی را مغلوب می کند و غم و اندوه که بر خواب غلبه پیدا می کند پس سخت ترین مخلوق خدا غم و اندوه است.

 

در طبیعت و نظام مادی هر موجودی قابل شکست است و برای هر چیزی، قدرتی برتر است که او را شکست می دهد و از پا در می آورد این سخن مورد تایید عقل و روح است. خداوند انسان را گرامی ترین و شریفترین مخلوقات خلق کرده و فطرت الهی را سرمایه اصلی او و همه کاینات را مسخر او قرار داده است تا با همه این امکانات و ابزار این مسافر ارزشمند را در طریق و سلوک الی الله یاری دهد .


دسته:

تاریخ : [ 1395/3/7 ] [ 23:31 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


جمعی از سادات بنی هاشم، شبی در منزل حضرت امام حسن مجتبی (ع) مهمان بودند و از موضوعات مختلف سخن می گفتند. در این موقع یکی از خادمین حضرت غذا آورد و او همینطور که غذای داغ را تقسیم می کرد، مقداری بر روی بدن مبارک حضرت ریخت و از حرارت آن پوست بدنش آسیب دید.

غلام چون این صحنه را دید، از کار خود ناراحت شده و زبان به اعتذار گشوده و گفت: سرور من! خدای متعال می فرماید: (والکاظمین الغیظ پرهیزکاران خشم خود را فرو می برند)

حضرت فرمود: خشم خود را فرو بردم.

غلام ادامه داد: (والعافین عن الناس و از خطای مردم می گذرند)

حضرت فرمود: تو را عفو کردم و از خطایت گذشتم.

غلام اضافه کرد: (والله یحب المحسنین و خداوند نیکوکاران را دوست دارد)

حضرت فرمود: تو را آزاد کرده و پانصد درهم بخشیدم.


(منتهی الامال، ج1،ص223)


من فدائی پسران فاطمه ام


دسته:

تاریخ : [ 1395/3/7 ] [ 19:36 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


ابوهاشم از قول ابو علی نقل کرده است که:

هنگامی که به امیرالمومنین(علیه السلام) خبر رسید که مردم درباره ایشان گفتگو می کردند و می گفتند چرا با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همانطور که با طلحه وزبیر و عایشه جنگید ؟
حضرت در حالی که ردایی به دوش انداخته بود ، از منزل بیرون آمد و بر منبر تشریف برده حمد و ثنای خدارا نمود و پیامبر(صلوات الله علیه) را یاد کرد و بر او صلوات فرستاد .
سپس فرمود :
ای گروه مسلمانان ، به من خبر رسیده است که گروهی گفته اند علی را چه می شود که با ابوبکر و عمر و عثمان نجنگید همانطور که با طلحه و زبیر و عایشه جنگید . من از جنگ با آنها عاجز نبودم ،
ولی از هفت نفر از پیامبران پیروی کردم ...
اولشان نوح(علیه السلام) است آنجا که خداوند تعالی از او خبر می دهد که گفت:
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿قمر-۱۰﴾
«من مغلوب شدم پس مرا یاری کن» و اگر شما بگویید مغلوب نشده بود ، همانا کافر شده اید ، زیرا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید او مغلوب بود ، پس علی دارای عذر بیشتری است.


دوم از آنان ابراهیم(علیه السلام) است هنگامی که خداوند از او در قرآن خبر داد که به قومش فرمود:
وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاء رَبِّی شَقِیًّا ﴿مریم-۴۸﴾
«از شما و از آنچه غیر از خدا می پرستید دوری می گزینم» پس اگر بگویید او دوری جست بدون ناراحتی ، قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید که او رنج و ناراحتی دید و سپس دوری گزید ، پس علی دارای عذر بیشتری است.


سوم لوط (علیه السلام) است که خداوند خبر داد از آنچه او گفت به قومش:
قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ ﴿هود-۸۰﴾
«ای کاش مرا در دفع شما قوتی بود یا به جانب صاحب قوتی پناه می گرفتم»
پس اگر بگویید که قدرت داشت بر آنان ، همانا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید که بدانها قدرت نداشت پس علی دارای عذر بیشتری است.


چهارم یوسف(علیه السلام) است آنجا که گفت:
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ... ﴿یوسف-۳۳﴾
«پروردگارا زندان برای من بهتر است از آنچه مرا بدان می خوانند»
پس اگر بگویید او سختی را همراه با خشم خدا خواست ، همانا کافر شده اید و اگر بگویید او به آنچه خدا را به خشم می آورد فرا خوانده شد ولی زندان را انتخاب کرد ، پس علی دارای عذر بیشتری است.


پنجم موسی بن عمران(علیه السلام) است آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿شعراء-۲۱﴾
«وقتی از شما ترسیدم فرار کردم و خداوند به من حکم داد و مرا از مرسلین قرار داد»
پس اگر بگویید او گریخت بدون ترس ، همانا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید او گریخت از ترسی که بر خود داشت ، پس علی دارای عذر بیشتری است.


ششم برادرش هارون است از آنجا که خداوند تعالی از او خبر داد:
قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿اعراف-150﴾
«ای پسر مادرم ، همانا این قوم مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند ، پس دشمنان را بر علیه من سرزنش نیاور»
پس اگر بگویید نزدیک نبود او را بکشند، همانا قرآن را تکذیب کرده اید و اگر بگویید نزدیک بود او را بکشند، پس علی عذر بیشتری دارد.


هفتم پسر عمم محمّد است آنجا که از ترس کفار به غار گریخت(سوره ی توبه - 40)،
پس اگر بگویید او از ترس جانش نگریخت ، همانا دروغ گفته اید و اگر بگویید او به خاطر حفظ جانش گریخت ، پس وصی پیامبر دارای عذر بیشتری است.


ای مردم ، از هنگامی که مادر مرا زاده است ، پیوسته مظلوم بوده ام ...

مناقب ابن شاذان ، صفحه 173
قضاوت ها و معجزات حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ص 181
می گَن یه بنده ی خدا ، مرتب دعا میکرده و برای گشایش در گرفتاریش خدا رو به مظلومیت آقا امام حسین قسم میده اما تو کارش گشایش و فرج حاصل نمیشده!
بعد یه شب خانوم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رو خواب میبینه، بی بی در خواب بهش می فرمایند خدا را به مظلومیت علی قسم بده که اول مظلوم عالم است!!!!!!
ای جانم به فدای خاک پای مولایم که :
مغلوب گشت در حالی که بی یاور بود
دوری گزید در حالی که به سختی در ناراحتی و رنج بود
و قدرتی نداشت بر دفع حمله ی دشمنانش
و دعوت شد به سمت آنچه مایه ی خشم خدا بود اما زندان تنهایی و غربت را برگزید
و نزدیک بود او را بکشند در عین این که جز حق را نمی خواست
و هر چند در پایان بر سر همین حق خواهی فرق عدالت را شکافتند!!!!!!!
خدایا حب علی و آل علی را از ما مگیر
و از اولاد ما جز نوکران و محبان علی و آل علی، قرار مده
و مارا در دنیا و آخرت از علی و آل علی جدا نفرما
و ما را علوی کن و علوی بمیران!!!!!!!!!!!!
اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من خیر انصاره


دسته:

تاریخ : [ 1395/3/6 ] [ 19:42 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


شیخ صدوق (ره) در کتاب من لایحضره الفقیه، و کتاب امالی به سندش از امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده است که فرمودند:

عابدترین مردم، کسی است که واجبات را به پای دارد.

سخی‌ترین مردم، کسی است که زکات مالش را بپردازد.

زاهدترین مردم، کسی است که از حرام اجتناب کند.

با تقواترین مردم، کسی است که حق را چه به سود او باشد و چه به زیان او، بگوید.

عادل‌ترین مردم، کسی است که برای مردم، همان را بپسندد که برای خود می‌پسندد و برای ایشان، همان را ناپسند بدارد که برای خود ناپسند می‌دارد.

زیرک‌ترین مردم، کسی است که بیش از همگان، مرگ را به یاد آورد.

شادترین و خوشحال‌ترین مردم، کسی است که در زیر خاک رفته، از کیفر ایمن است و امید ثواب دارد.

غافل‌ترین مردم، کسی است که از دگرگونی دنیا از حالی به حال دیگر، پند نگیرد.

گرانقدرترین مردم، کسی است که برای دنیا، قدر و منزلی قائل نباشد.

عالم‌ترین مردم، کسی است که علمِ مردم را با علمِ خود جمع کند.

شجاع‌ترین مردم، کسی است که بر هوای نفس خود غالب آید.

پرارزش‌ترین مردم، عالم‌ترین ایشان است.

کم‌بهاترین مردم، کم علم‌ترین ایشان است.

کم لذت‏ترین مردم، حسود است.

کم آسایش ترین مردم، بخیل است.

بخیل‌ترین مردم، کسی است که نسبت به حقوقی که خداوند عزوجل بر او واجب ساخته است، بخل ورزد.

سزاوارترین مردم به رعایت حق، داناترین ایشان نسبت به حق است.

برترین مردم از جهت ایمان، خوش‌خوی‏ترین ایشان است.

 

کم حرمت‏ترینمردم، فاسق است.

کم وفاترین مردم، برده است.

کم دوست‌ترین مردم، پادشاه است.

فقیرترین مردم، شخص طمع‌کار است.

بی‌نیازترین مردم، کسی است که اسیر هوس نباشد.

برترین مردم از جهت ایمان، خوش‌خوی‏ترین ایشان است.

گرامی‌ترین مردم، پرهیزکارترین ایشان است.

ارزشمندترین مردم، کسی است که در آنچه به او مربوط نیست مداخله نکند.

پارساترین مردم، کسی است که مجادله را ترک کند، اگر چه حق به جانبِ او باشد.

کم بهره‌ترین مردم از مردانگی، کسی است که دروغ‌گو باشد.


دسته:

تاریخ : [ 1395/3/3 ] [ 16:32 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


انسان وقتی از درک حقایق، پیوند منطقی پدیده ها و تشخیص و فهم واقعیت ها ناتوان باشد، برای آرامش و راضی کردن خویش به قوّه خیال پناه می برد و به کمک آن، اباطیل و اساطیر گوناگونی می سازد و حهانی پر از خدایان و ارواح پدید می آورد. چون انسان نادان با تماشای عجایب طبیعت تعجب می کند، بی اختیار مجذوب آنها می شود و در برابرشان سر تعظیم فرود می آورد و گاهی آنها را خدای خود می خواند. بر این اساس، می توان گفت خرافات، زاده تخیل، تحیر و ترس انسان است. البته تحیر و تخیل بشر نیز نتیجه نادانی اوست. این نظریه را تا حدودی می توان پذیرفت؛ زیرا اروپاییان ـ که می پندارند پیشرفت کرده اندـ هنوز بدشگونی عدد سیزده را باور دارند. همچنین کوبیدن نعل اسب را بر آستانه خانه یا محل کار خود سبب خیر و برکت می دانند. به یقین، افرادی که روحی ناتوان دارند، خیلی زود تسلیم خرافات می شوند؛ زیرا پیوسته ترس و نگرانی نابجایی دارند. برای نمونه، از جمعه سیزدهم ماه یا گربه سیاهی که پنجه هایش را صلیب وار روی هم گذاشته باشد، می ترسند. یکی دیگر از ویژگی های این افراد آن است که از هرگونه تغییر می هراسند و چون وضع پایدار را می پسندند، نگران هر پدیده تازه ای هستند. برای چنین اشخاصی دردآور است که بخواهند درباره آنچه به آن عادت کرده اند، بیندیشند.1 گوستاو جاهودا خرافه را این گونه تعریف می کند: وحشت غیرمنطقی یا ترس از یک چیز ناشناخته، مرموز و خیالی، یک عقیده، تردید یا عادت و امثال آن که پایه آن ترس یا جهل است.2 از این سخن به روشنی می توان دریافت که نویسنده، ترس و نادانی انسان را زمینه ساز پیدایش خرافه می داند. احمد امین، نادانی را یکی از علل گسترش خرافات در میان عرب جاهلی می داند و می نویسد: همین ناتوانی از درک علّی امور مختلف است که علت شیوع تام خرافات و اساطیر را در بین اعراب روزگاران جاهلی باز می گوید و اینکه چرا کتب ادب پر از این گونه اساطیر و خرافات است.3



دسته:

تاریخ : [ 1395/3/1 ] [ 15:57 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X