امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

اخلاق پیامبر اسلام (ص)

مساله گسترش سریع اسلام ، یکى از مسائل مهم تاریخى جهان است که درباره علل آن بحث و گفتگو مى شود . اسلام از آن جهت که از سرزمین خودش خارج شد و افقهاى دیگرى را گشود مانند مسیحیت ؛ چرا که اسلام در جزیرة العرب ظهور کرد و امروز ما مى بینیم که در آسیا ، آفریقا ، اروپا ، آمریکا و در میان نژادهاى مختلف دنیا پیروانى دارد . ولى اسلام از نظرگسترش ، خصوصیتى ویژه دارد که همان سرعت گسترش آن است . اسلام چه در سرزمین عربستان و چه در خارج عربستان ، چه در آسیا ، چه در آفریقا و چه در جاهاى دیگر فوق العاده سریع پیشروى کرده است . . .

لامارتین - شاعر معروف فرانسوى - مى گوید : اگر سه چیز را در نظر بگیریم ، احدى به پای پیامبر اسلام نمیرسد: یکى فقدان وسائل مادى ، دیگری سرعت پیشرفت یا همان عامل زمان و سوم بزرگى هدف . مردى ظهور می کند و دعوتى را ارائه می دهد ؛ در حالى که هیچ قدرت و نیرویی ندارد و حتى نزدیکترین افراد و خویشاوندان خودش با او به دشمنى بر مى خیزند . او تنها ظهور مى کند و هیچ همکار و همراهی ندارد . اما دعوت او از خودش شروع مىشود و تدریجاافراد دیگر ایمان مىآورند و به او می پیوندند ولی با وجود چه سختیها و مشقتهائی . . .  ! اگر اهمیت هدف او را با وجود فقدان وسائل مادی به همراه  سرعتى که به آن هدف رسیده است در نظربگیریم ، پیامبر اسلام به گفته لامارتین در دنیا شبیه ونظیری ندارد . . .


دسته: ویژه ولادت پیامبر

تاریخ : [ 1394/9/7 ] [ 9:1 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]

ادامه مطلب
پیامبر اکرم

حضرت امام رضاعلیه السلام از پدران گرامی خود نقل فرموده است: برخی از امیرمؤمنان علی‏علیه السلام تقاضا کردند پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم را چنان توصیف بفرما که گویی او را مشاهده می‏کنیم زیرا ما مشتاق او (و آگاهی از شمایل او) ییم؛ و آن بزرگوار فرمود: پیامبر خداصلی الله علیه وآله چهره‏ای سپید آمیخته به سرخی داشت، چشمانش کاملاً سیاه، و مویش صاف و بدون چین و شکن بود، محاسنی انبوه داشت و گیسویش تا بنا گوش می‏رسید، خط میان سینه او باریک و ظریف بود، گردنش گویی تنگی از نقره است و ترقوه‏هایش چون طلا می‏درخشید؛ خطّ باریکی از مو از سینه تا ناف او امتداد داشت و بر شکم و سینه او غیر از آن موئی نبود، دست و پایش ضخیم و مردانه و استخوان قوزک پایش درشت بود، چون راه می‏رفت محکم و استوار راه می‏رفت و در این حال متمایل به جلو حرکت می‏کرد چنانکه گویی در سرا شیب قدم بر می‏دارد، چون به کسی رو می‏کرد با تمام بدن به او رو می‏آورد، نه خیلی کوتاه قد بود و نه خیلی دراز بالا، صورتش تا اندازه‏ای گرد و مدّور بود، وقتی در میان مردم قرار می‏گرفت از همه چشمگیرتر و جالب‏تر بود، عرق بر چهره‏اش چون دانه مروارید بود، و بویش از مشک خوشبوتر بود، نه ناتوان بود و نه خوارمایه، از همه مردم محترم‏تر زندگی می‏کرد و از همه نرمخوتر بود و سخاوتمندتر، هر کس با سابقه آشنایی با او معاشرت می‏کرد او را دوست می‏داشت و هر کس بی‏سابقه او را می‏دید از او هیبت می‏برد؛ عزت و بزرگواری او آشکار بود، و توصیف‏گر او می‏گوید: نه پیش از او و نه بعد از او کسی را همانند او ندیده‏ام؛ درود و سلام خدا بر او و خاندان او

حضرت امام صادق‏علیه السلام فرموده‏اند: رسول خداصلی الله علیه وآله در شب تاریک همانند پاره ماه نورانی بود1

منبع: سیمای آفتاب

 


1- مکارم الاخلاق، ص 23 - بحار الانوار، ج 16، ص 237

 


دسته: زندگی نامه پیامبر اعظم - ویژه ولادت پیامبر

تاریخ : [ 1394/9/6 ] [ 8:56 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


مدیریت از اصول مهم زندگى فردى و اجتماعى آدمیان است، به گونه‏اى که اگر مدیریت صحیح بر زندگى انسان حاکم نباشد سرمایه هایى که وجود دارد تباه خواهد شد و استعدادها شکوفا نخواهد گردید و با از بین رفتن سرمایه‏ها و شکوفا نشدن استعدادها فرد و جامعه دچار انحطاط مى‏شود در حالى که اگر مدیریت صحیح و کارآمد بر جامعه حاکم باشد استعدادها شکوفا و سرمایه‏هاى مادى و معنوى و انسانى در جهت رشد و تکامل و توسعه همه جانبه به جریان خواهد افتاد و در نتیجه به ابداع و ابتکار و نوآورى دست خواهد یافت.

کسى مى‏تواند مدیرى کارآمد و خلّاق و شکوفا کننده استعدادها باشد که داراى سه ویژگى تعهد و تخصص و تجربه باشد و اگر مدیرى فاقد هر یک از این ویژگى‏ها باشد مدیر موفقى نخواهد بود.

در تعالیم اسلامى نیز به شرائط مدیر توجه خاص مبذول داشته و هم الگوهایى را معرفى کرده تا کسانى که مى‏خواهند مدیریت جامعه را برعهده بگیرند ضمن برخوردارى از آن شرائط از الگوهاى الهى پیروى نمایند.

الگو هایى که اسلام به ما معرفى مى‏کند تربیت شده الهى هستند تا به بهترین شکل ممکن به هدایت جامعه بپردازند.


دسته: مدیریت در پرتو سیره پیامبر اعظم

تاریخ : [ 1394/9/3 ] [ 10:25 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]

ادامه مطلب

از منظر عرفان، عالم هستى ناشى از تجلّیات و جلوه هاى خاص اسما و صفت هاى گوناگون خداوند است. اسم اعظم حق تعالى نیز مظهرى دارد و آن مظهر، انسان کامل یا حقیقت محمّدى (صلى الله علیه وآله) است. از آن رو که پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) مظهر و مجلاى اسم اعظم حق تعالى است، مقام و مرتبت او برتر از کل دایره هستى است؛ تمامى مراتب کمالى پیامبران پیشین در وجود مقدّس او جمع است. کتاب او نیز بر کتاب هاى انبیاى پیشین برترى دارد؛ چرا که به حسب اختلاف مراتب آورندگان، «آورده» نیز تفاوت دارد؛ سعه محمول به قدر سعه حامل است. کتاب پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) نه تنها معارف پیشین را تصدیق مى کند، بلکه بر آنها هیمنه و سلطه و اشراف دارد. به همین دلیل، شریعت قرآن، خاتم همه شریعت هاست و ولایت اولیاى قرآن نیز به حسب همین میزان «ولایت ختمیه» است.

در این مقاله سعى بر این است که شخصیت پیامبر اعظم9 و جایگاه رفیع ایشان در نظام هستى از منظرى عرفانى مورد تبیین و بررسى قرار گیرد.

مظهریت اسم اعظم و آینه تمام نماى حق

آفرینش عالم از دیدگاه عرفا، ظهور اسما و صفات حق تعالى است. جهان، نظامى حساب شده با درجات تشکیکى دارد و هر مظهرى تقدّم و تأخّر خود را از تقدّم و تأخّر اسمى که مظهر آن است، به دست آورده. بنابراین، هیچ یک از مراتب به تنهایى نمى توانند آینه تمام نماى حق واقع شوند، بلکه هر مرتبه اى از مراتب متعدد هستى، نشانه و آیتى الهى و یا اسمى از اسماى حق تعالى است. اطلاق لفظ «عالم» بر کل دایره هستى نیز بر همین وجه است؛ زیرا هر فردى از افراد عالم، علامت و نشانه اى بر اسمى از اسماى الهى است. بر این اساس، عالم تکوین به اعتبار مجموع و لحاظ تمامى مراتب، حاکى از اسم جامع تمامى اسما و صفات (اعم اعظم) مى باشد. 1 اسم جامع تمامى اسما و صفات، اسم شریف «اللّه» است. اسم «اللّه»، اسم ذات متصف به صفات و اسما، و جامع تمامى اسماست؛ به همین دلیل آن را اسم اعظم خوانده اند. 2 هر اسمى از اسما را که در نظر آوریم عبارت از ذات به اعتبار صفتى از صفات خواهد بود؛ مثلا، علیم به اعتبار علم، یا قدیر به اعتبار قدرت و مانند آن؛ به خلاف اسم «اللّه» که ذات به اعتبار جمیع صفات و به بیانى، اسم اعظم الهى است و جمله شریفه «اللّه اکبر» نیز همین معنا را مى رساند.


دسته: مقالات - قرآن و رسالت پیامبر اعظم

تاریخ : [ 1394/9/3 ] [ 10:23 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]

ادامه مطلب

یکی از مسائلی که در بحث اعجاز قرآن مطرح می شود، «امی» بودن پیامبر اعظم(ص) است. البته موضوع «امی» بودن پیامبر به طور مستقل نیز مطرح و در تفسیر و تبیین آن دیدگاه های متعددی ابراز می شود، به ویژه آن که در قرآن کریم از «امی» بودن پیامبر اکرم(ص) سخن به میان آمده و فرموده است: «هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم»؛ «اوست که در میان درس ناخواندگان پیامبری از خودشان برانگیخت» و در آیات دیگر قرآن نیز از ننوشتن و نخواندن پیامبر(ص) پیش از بعثت سخن گفته است. این اشارات قرآنی سبب شده تا «امی» بودن پیامبر(ص) به عنوان یک ویژگی از سوی اندیشمندان و مفسران مسلمان مورد بررسی قرار گیرد و آرای مختلفی در این باره ابراز شود. علاوه بر این که «امی» بودن پیامبر(ص) در بحث اعجاز قرآن نیز مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به آن الهی بودن قرآن تایید و لدنی بودن علم و دانش آن حضرت اثبات می شود. به هر حال، این نکته مسلم است که پیامبر (ص) درس نخوانده و مکتب ندیده بود و نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و کتابی آشنا نبوده و هیچ یک از مورخان مسلمان یا غیرمسلمان مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوره رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است و همچنین احدی ادعا نکرده و موردی را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است.

نقد نظریه مشهور

سپس ملامحسن فیض، سخن مشهور را که پیامبر(ص) خواندن و نوشتن نمی دانست رد می کند و می گوید: در حالی که از اهل بیت (ع) خلاف آن روایت شده است: ۱ - در کتاب بصائر الدرجات از محمدبن حسن صفار به اسناد وی از عبدالرحمن بن حجاج نقل شده که می گوید: امام صادق(ع) فرمود: «همانا پیامبر(ص) می خواند و می نوشت و هر نانوشته ای را نیز می خواند.» (بصائرالدرجات، ص ۶۲) . ۲ - و به اسناد خود از جعفربن محمد صوفی نقل می کند و می گوید: از ابوجعفرمحمدبن علی الرضا(ع) (امام جواد(ع) ) پرسیدم: «یابن رسول ا... ! چرا پیامبر را امی می گفته اند؟ فرمود: مردم چه می گویند؟عرض کردم: مردم گمان می کنند که پیامبر را از این جهت امی گفته اند که چیزی ننوشت. فرمود: دروغ گفته اند، لعنت خدا بر ایشان باد! کجا چنین چیزی ممکن است در حالی که خدای تبارک و تعالی در کتاب استوارش می فرماید: «هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» (جمعه/۲) چگونه ممکن است چیزی را که خوب نمی دانست به مردم تعلیم دهد؟ به خدا سوگند که رسول خدا(ص) به ۷۲ یا ۷۳ زبان می خواند و می نوشت و به این جهت او را امی گفته اند که از مردم مکه - از مراکز بزرگ اجتماع - بوده است و این همان فرموده خدا در قرآن است: «لتنذر ام القری و من حولها» (انعام/۹۲) » (بصائرالدرجات، ص ۶۲ و صدوق در علل الشرایع، ج۱، ص ۱۱۸)


دسته: مقالات

تاریخ : [ 1394/9/2 ] [ 10:21 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]

ادامه مطلب

در حدیث معراج آمده است: پیامبر(ص) عرض کرد: پروردگارا، میراث روزه چیست؟ خداوند فرمود: روزه حکمت به ارث می‌نهد و حکمت معرفت و معرفت یقین و چون بنده به یقین رسد دیگر برایش اهمیتی ندارد که چگونه شب و روز خود را بگذراند، به سختی یا به آسانی


دسته: حدیث نبوی

تاریخ : [ 1394/9/1 ] [ 10:17 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]


در میان منصب های اجتماعی، هیچ یک به اندازه مقام هدایت و رهبری افراد ارزشمندتر و در عین حال سنگین تر و مشکل تر نیست و تا فردی دارای مجموعه ای از کمالات و سجایای انسانی و محاسن اخلاقی نباشد شایستگی این مقام را ندارد. رهبر جامعه باید دارای خصلت های نیک باشد تا در هر زمان مناسب بتواند از آنها بهره گیرد. رهبری حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) به دلیل جهانی بودن و نیز ختم پیامبری به ایشان با دشواری های فراوانی همراه بود. اقوامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) هدایت آنها را بر عهده گرفته بود، از نظر فرهنگ، تمدّن، اخلاق و بینش در یک سطح نبودند؛ مسئله ای که باعث بروز مشکلات فراوانی برای آن حضرت در راه تبلیغ دین اسلام شد. خداوند برای پیروزی بر این سختی ها، او را با استعدادهای فراوان که مظهر مجموعه ای از کمالات انسانی بود، آفرید و پس از چهل سال تربیت زیرنظر بزرگ ترین فرشته الهی، برای رهبری برگزید. 1 رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) تلاش های فراوانی در این راه انجام داد، سختی ها و مشکلات بسیاری را تحمل کرد و یک لحظه از پای ننشست و با اخلاق نیکوی خویش مردم را به اسلام و ایمان دعوت نمود. این نوشتار بر آن است تا گوشه ای از تلاش ها و زحمات فراوان آن حضرت را در راه هدایت عموم از دیدگاه آیات قران کریم به تصویر کشد. امید آنکه پندی برای مسلمانان و درسی برای مبلغان دین باشد.

تلاش در راه هدف

از آن رو که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) علاقه وافری به هدایت عموم و حتی مشرکان داشت، کوشش فراوان نمود تا با هر وسیله ممکن آنان را به صف مؤمنان بکشاند، اما بسیاری اسلام را نپذیرفتند که این باعث شد روح پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) از گمراهی و لجاجت آنان سخت آزرده شود. از این رو، خداوند برای دلداری به آن حضرت می فرماید: (وَ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّمَاء فَتَأْتِیَهُم بِآیَة وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ) (انعام: 35)؛ اگر رویگردانی مشرکان بر تو سخت و سنگین است، چنانچه می توانی نقبی (سوراخی) در زمین بزنی و یا با نردبان به آسمان رفته، به جستوجو بپردازی تا معجزه ای تهیه کنی که آنان را بر ایمان مضطر و بی اختیار سازد، این کار را بکن. اما این گونه ایمان را خداوند از بندگان نخواسته، بلکه ایمان اختیاری و با میل و رغبت را خواسته است. بدین روی، خداوند معجزه ای که مردم را مجبور بر ایمان سازد، نیافریده است، وگرنه خود می توانست با چنین کاری تمام مردم را وادار به ایمان سازد.


دسته: مقالات

تاریخ : [ 1394/9/1 ] [ 10:14 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]

ادامه مطلب



تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X