امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

پیشواى دهم، حضرت امام هادى (علیه السلام)  مى‏فرماید: « هنگامى که محمد (صلى الله علیه و آله)  ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وى بخشیده بود به مستمندان بخشید، هر روز به کوه حرا مى‏رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مى‏نگریست، و شگفتى‏هاى رحمت و بدایع حکمت الهى را مورد مطالعه قرار مى‏داد.

به اطراف آسمان‏ها نظر مى‏دوخت، و کرانه‏هاى زمین، دریاها، دره‏ها، دشت‏ها و بیابان‏ها را از نظر مى‏گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهى، درس عبرت مى‏آموخت. ازآنچه مى‏دید، به یاد عظمت‏ خداى آفریننده مى‏افتاد. آنگاه با روشن بینى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مى‏ورزید. چون به سن چهل سالگى رسید خداوند نظر به قلب وى نمود، دل او را بهترین و روشن ترین و نرم ترین دلها یافت.

در آن لحظه خداوند فرمان داد درهاى آسمان‏ها گشوده گردد. محمد (صلى الله علیه و آله) از آنجا به آسمان‏ها مى‏نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (صلى الله علیه و آله) آنها را مى‏دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان‏ها به  سر محمد (صلى الله علیه و آله) و چهره او معطوف داشت.

در آن لحظه محمد (صلى الله علیه و آله) به جبرئیل که در هاله‏اى از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوى او آمد و بازوى او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا»؟

جبرئیل گفت: « نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدایى که انسان را از علق آفرید. بخوان که خدایت‏ بزرگ است. خدایى که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهایى یاد داد که نمى‏دانست.‏» پیک وحى، رسالت ‏خود را به انجام رسانید، و به آسمان‏ها بالا رفت. پیامبر (صلى الله علیه و آله) و آله نیز از کوه فرود آمد. از مشاهده عظمت و جلال خداوند و آنچه به وسیله وحى دیده بود که از شکوه و عظمت ذات حق حکایت مى‏کرد، بیهوش شد، و دچار تب گردید. ... »


پیشواى دهم، حضرت امام هادى (علیه السلام)  مى‏فرماید: « هنگامى که محمد (صلى الله علیه و آله)  ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وى بخشیده بود به مستمندان بخشید، هر روز به کوه حرا مى‏رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مى‏نگریست، و شگفتى‏هاى رحمت و بدایع حکمت الهى را مورد مطالعه قرار مى‏داد.

به اطراف آسمان‏ها نظر مى‏دوخت، و کرانه‏هاى زمین، دریاها، دره‏ها، دشت‏ها و بیابان‏ها را از نظر مى‏گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهى، درس عبرت مى‏آموخت. ازآنچه مى‏دید، به یاد عظمت‏ خداى آفریننده مى‏افتاد. آنگاه با روشن بینى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مى‏ورزید. چون به سن چهل سالگى رسید خداوند نظر به قلب وى نمود، دل او را بهترین و روشن ترین و نرم ترین دلها یافت.

در آن لحظه خداوند فرمان داد درهاى آسمان‏ها گشوده گردد. محمد (صلى الله علیه و آله) از آنجا به آسمان‏ها مى‏نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (صلى الله علیه و آله) آنها را مى‏دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان‏ها به  سر محمد (صلى الله علیه و آله) و چهره او معطوف داشت.

در آن لحظه محمد (صلى الله علیه و آله) به جبرئیل که در هاله‏اى از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوى او آمد و بازوى او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا»؟

جبرئیل گفت: « نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدایى که انسان را از علق آفرید. بخوان که خدایت‏ بزرگ است. خدایى که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهایى یاد داد که نمى‏دانست.‏» پیک وحى، رسالت ‏خود را به انجام رسانید، و به آسمان‏ها بالا رفت. پیامبر (صلى الله علیه و آله) و آله نیز از کوه فرود آمد. از مشاهده عظمت و جلال خداوند و آنچه به وسیله وحى دیده بود که از شکوه و عظمت ذات حق حکایت مى‏کرد، بیهوش شد، و دچار تب گردید. ... » (1)

پیغمبر بدون هیچ گونه تشریفات مادى، به مقام عالى پیغمبرى رسید. با قدم‏هایى شمرده و دیدى وسیع و قدرتى خارق العاده به خانه بازگشت.

همین که وارد خانه شد پرتوى از نور و بویى خوش فضاى خانه را فرا گرفت. خدیجه پرسید این چه نورى است؟ پیغمبر فرمود: این نور نبوت است. اى خدیجه! بگو لا اله الا الله  و محمد رسول الله. سپس پیغمبر ماجراى بعثت را چنان که اتفاق افتاده بود براى خدیجه شرح داد و افزود که جبرئیل به من گفت: "از این لحظه تو پیغمبر خدایى"

خدیجه که از سال‌ها پیش هاله‏اى از نور نبوت در سیمای درخشان همسر محبوب خود دیده و از کردار و رفتار و گفتار او هزاران راز نهفته و شادى بخش خوانده بود گفت: به خدا دیر زمانى است که من در انتظار چنین روزى به سر برده‏ام، و امیدوار بودم که روزى تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوى. (2)

بدین گونه محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله)  برازنده‌ترین مردم قریش که سوابق درخشان او نزد عموم طبقات روشن و از لحاظ ملکات فاضله و سجایاى اخلاقى و خصال روحى شهره شهر بود، بر فراز غار حرا از جانب خداوند یکتا به مقام عالى نبوت و رهبرى خلق برگزیده شد، و خاتم انبیاء گردید.

برگرفته از «تاریخ اسلام»، تالیف علی دوانی.

پاورقی‌ها:

1-بحارالانوار،علامه مجلسى، ج 18، ص 205 و ج 17 ص 309 چاپ جدید.

2-مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 36.

کلمات کلیدی:  چگونگی مبعوث شدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، عبادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حراء، شأن نزول آیات سوره علق، مطالعه آیات الهی، اولین زن مسلمان، ایمان آوردن حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، نزول اولین وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)


دسته: ویژه بعثت پیامبر اعظم

تاریخ : [ 1394/10/22 ] [ 14:37 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X