امروز:
دعای فرج:
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

پیامبر اکرم

عشق تا شکوه ز تاریکی این دنیا کرد

دستِ حق پنجره‌ی رحمت خود را وا کرد

ناگهان قافله سالارِ سرآمد، آمد

عشق یکباره چنین گفت: محمد(ص) آمد

آمد آن مرد امینی که خدا یارش بود

و صداقت همه جا تشنه‌ی دیدارش بود

آمد و غنچه‌ی امید شکوفاتر شد

ذهن آئینه پُر از بال و پرِ باور شد

مهربان، آمدی و رازِ خدا را گفتی

کلماتِ پُرِ اعجاز خدا را گفتی

عطر خوشبوی محبت به حجاز آوردی

آدمی را به سجود و به نماز آوردی

هر کسی دید تو را عاشقِ گفتارت شد

"چشم بیمار تو را" دید و گرفتارت شد!

بر لبت زمزمه‌ی روشنِ آگاهی بود

دلِ تو سبزترین شعرِ هوالهی بود

آسمان محوِ تماشای نگاهت می‌شد

ماه دلباخته‌ی رویِ چو ماهت می‌شد

ای سر و جان به فدای تو و خاک قَدَمت

گشته دل‌ها همگی نذرِ حریمِ حَرَمت

از تو و عشق تو هر کس که سخن می‌گوید

در دلِ "حامی" گلِ سرخِ غزل می‌روید

 

                                                                                                          جمشید محمدی مقدم «حامی»



دسته: اشعار نبوی - ویژه بعثت پیامبر اعظم

تاریخ : [ 1394/11/13 ] [ 18:32 ] | نویسنده : [رسول گلی زاده ]




تمامی حقوق مطالب، برای وبلاگ سفير رحمت محفوظ است.

X